حضرت خديجه (سلام الله عليها) مادر امت

محمدمحسن طبسى


سخن از خديجه، سخن از يك دنيا عظمت و پايداري و استقامت در راه هدف است. به حق قلمفرسايي در باره كسي كه خداوند بر او سلام و درود فرستاد، بسي مشكل است. اما به مصداق «مالا يدرك كلّه لا يترك كلّه،» به بررسي گوشه‏هايي از شخصيت و زندگي اين بزرگ بانو مي‏پردازيم:

ولادت و خانواده
خديجه عليها‏السلام 68 سال قبل از هجرت بدنيا آمد.(1) خانواده‏اي كه خديجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگي و نسبت‏هاي خويشاوندي، در شمار بزرگترين قبيله‏هاي عرب جاي داشت. اين خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگي و نجابت و شرافت از كردار و گفتار خديجه پديدار بود.(2)

خديجه از قبيله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قريش بودند. پدرش خويلدبن اسد قريشي نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود.(3)

اخلاق خديجه عليها‏السلام
خديجه در بين اقوام خود يگانه و ممتاز و ميان اقران كم نظير بود. او به فضيلت اخلاقي و پذيرايي‏هاي شايان بسيار معروف بود و بدين جهت زنان مكه به وي حسد مي‏ورزيدند.

دخترت خويلد در سجايا و كمالات اخلاقي زبانزد و نمونه بود و به حق ايشان كُفو خوبي براي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود. بي‏ترديد مي‏توان گفت كه اين سجايا و فضايل اخلاقي سبب شد تا خديجه براي همسري پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شايسته شمرده شود. طبق روايات، او براي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ياوري صادق بود.(4)

آيا خديجه عليها‏السلام قبل از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ازدواج كرده بود؟

معروف است(5) اولين كسي كه به خواستگاري خديجه آمد يكي از بزرگان عرب به نام «عتيق بن عائذ مخزومي» بود. او پس از ازدواج با خديجه، در جواني در گذشت و اموال بسياري براي خديجه ارث گذاشت. پس از او «ابي‏هالة بن المنذر الاسدي» كه يكي از بزرگان قبيله خود او بود، با وي ازدواج كرد. ثمره اين پيوند فرزندي به نام «هند» بود كه در كودكي در گذشت. ابي‏هاله نيز پس از چندي، وفات يافت و ثروت بسيار از خويش بر جاي نهاد.

هرچند اين مطلب كه پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سومين همسر خديجه بود و جز عايشه با دوشيزه‏اي ازدواج نكرد، نزد عامه و خاصه معروف است؛ ولي مورد تأييد همگان نيست. جمعي از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ براي مثال «ابوالقاسم كوفي»، «احمد بلاذري»، «علم الهدي»، (سيدمرتضي) در كتاب «شافي» و «شيخ طوسي» در «تلخيص شافي» آشكارا مي‏گويند كه خديجه، هنگام ازدواج با پيامبر، «عذرا» بود. اين معنا را علامه مجلسي نيز تأييد كرده است. او مي‏نويسد: «صاحب كتاب انوار و البدء» گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله، خواهر خديجه بودند.(6)

برخي از معاصران نيز چنين ادعا كرده‏اند و براي اثبات ادعاي خود كتابهايي نوشته‏اند.(7)

آشنايي با حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله
فضايل اخلاقي خديجه، بسياري از بزرگان و صاحب منصبان عرب(8) را به فكر ازدواج با وي مي‏انداخت. ولي خاطرات همسر پيشين به وي اجازه نمي‏داد شوهري ديگر انتخاب كند. تا اينكه با مقامات معنوي حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آشنا شد و آن دو غلامي كه براي تجارت همراه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرستاده بود، مطالب و معجزاتي كه از وي ديده بودند، براي خديجه نقل كردند. خديجه فريفته اخلاق و كمال و مقامات معنوي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شد. البته او از يكي از دانشمندان يهود و نيز ورقة بن نوفل، كه از علماي بزرگ عرب و خويشان نزديك خديجه به شمار مي‏رفت، در باره ظهور پيغمبر آخرالزمان و خاتم الأنبيا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مطالبي شنيده بود.(9) همه اين عوامل موجب شد تا خديجه حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را به همسري خود انتخاب كند.

ازدواج خديجه
زفاف خديجه با حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام(10) تحقق يافت. در آن زمان، حضرت‏محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله 25 سال داشت (11)و خديجه چهل ساله بود.(12) ابن عباس سنّ ايشان را 28 سال نقل مي‏كند.(13) هرچند بعضي از مورّخان اهل‏سنّت سعي مي‏كنند اين سخن را رد كنند؛ چون راوي آن محمد بن صائب كلبي از شيعيان است و آنها او را ضعيف مي‏دانند.

خديجه به سبب علاقه به حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و مقام معنوي او با رسول خدا ازدواج كرد و تمام دارايي و مقام و جايگاه فاميلي خود را فداي پيشرفت مقاصد همسرش ساخت.

در عقد ازدواج حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و خديجه، عبداللّه بن غنم(14) به آنها چنين تبريك گفت:

هنيئاً مريئاً يا خديجة قد جرت
لك الطيرفيما كان منك باَسعد
تزوجت خير البريّة كلّها
و من ذا الذي في الناس مثل محمّد؟
و بشّر به البُرّان عيسي بن مريم
و موسي ابن عمران فياقُرْب موعد
أقرّت به الكتاب قدماً بِاَنّه
رسولٌ من البطحاء هادو مهتد(15)

گوارا باد بر تو اي خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و با بهترين خلايق ازدواج كردي. چه كسي در ميان مردم همانند محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است. محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كسي است كه حضرت عيسي و موسي به آمدنش بشارت داده‏اند و كتب آسماني به پيامبري او اقرار داشتند. رسولي كه سر از بطحاء (مكه) در مي‏آورد و او هدايت كننده و هدايت شونده است.

احترام پيغمبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به خديجه

احترام حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به خديجه، به خاطر عقيده و ايمان او به توحيد بود.(16)

خصال خديجه عليها‏السلام
خديجه از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مي‏رود. او اولين زني بود كه به اسلام گرويد؛ چنان كه علي‏بن ابي‏طالب عليه‏السلام اولين مردي بود كه اسلام آورد.(17) اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود. او انساني روشن بين و دور انديش بود. با گذشت، علاقه‏مند به معنويات، وزين و با وقار، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود.(18) همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت.(19)

خديجه از كتب آسماني آگاهي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را «ملكه بطحاء» مي‏گفتند. از نظر عقل و زيركي نيز برتري فوق العاده‏اي داشت و مهمتر اينكه حتي قبل از اسلام وي را «طاهره»(20) و «مباركه» و «سيده زنان» مي‏خواندند.(21) جالب اين است او از كساني بود كه انتظار ظهور پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏كشيد و هميشه از ورقة‏بن نوفل و ديگر علما جوياي نشانه‏هاي نبوت مي‏شد. اشعار فصيح و پر معناي وي در شأن پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مي‏كند.(22) نمونه‏اي از اشعار خديجه در باره پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنين است:


فلوانّني امسيتُ في كل نعمة
و دامت لي الدنيا و تملك الاكاسرة
فما سُوِّيت عندي جناح بعوضة
اذا لم يكن عيني لعينك ناظرة(23)

اگر تمام نعمتهاي دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هيچ ارزش ندارد زماني كه چشم به چشم تو نيافتند.

ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراي شمّ اقتصادي و روح بازرگاني بود و آوازه شهرتش در اين امر به شام هم رسيده بود.(24)

البته سجاياي اخلاقي حضرت خديجه چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد:

«افضل نساء اهل الجنّة خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم.»(25)

پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه‏ام بسيار خسته شدي و

اموالت را در راه خدا مصرف كردي. چه مي‏توان گفت در شأن كسي كه مايه آرامش و تسلاي خاطر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود؟! در تاريخ مي‏خوانيم:

«حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله هر وقت از تكذيب قريش و اذيت‏هاي ايشان محزون و آزرده مي‏شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي‏كرد مگر ياد خديجه؛ و هرگاه خديجه را مي‏ديد مسرور مي‏شد»(26)

ذهبي مي‏گويد: مناقب و فضايل خديجه بسيار است؛ او از جمله زنان كامل، عاقل، والا، پاي‏بند به ديانت و عفيف و كريم و از اهل بهشت بود. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كراراً او را مدح و ثنا مي‏گفت و بر ساير امّهات مؤمنين ترجيح مي‏داد و از او بسيار تجليل مي‏كرد. به حدي كه عايشه مي‏گفت: بر هيچ يك از زنان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بسيار او را ياد كرد.(27)

درود خدا بر خديجه
خديجه كبربي چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روايتي از حضرت امام محمد باقر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله هنگام باز گشت از معراج، به جبرئيل فرمود: «آيا حاجتي داري؟»

جبرئيل عرض كرد: خواسته‏ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني»(28)

در روايتي ديگر مي‏خوانيم:

روزي خديجه به طلب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي رو به رو شد و از خديجه احوال رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را پرسيد. خديجه نمي‏توانست بگويد رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در كجا به سر مي‏برد. او مي‏ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه باز گفت، حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم.»(29)

نقش خديجه در پيشبرد اسلام
وقتي حضرت خديجه دريافت كه سعادتمند شده، هرچه داشت در راه پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله انفاق كرد. او تمام اموال خويش را به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بخشيد و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جايي كه هنگام ارتحال، پارچه‏اي براي كفن نداشت.

ابن اسحاق جمله‏اي در شأن خديجه دارد كه گوياي همكاري و صداقت او در پيشبرد اسلام است. او مي‏گويد: «خديجه ياور صادق و با وفايي براي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود و مصيبت‏ها در پي رحلت خديجه و ابوطالب بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سرازير شد.»(30)

گويا اين دو، در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، سدي بلند و مستحكم بودند.

اين جمله، معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، شمشير علي عليه‏السلام ، و اموال خديجه است(31) از نهايت همكاري و صداقت خديجه پرده بر مي‏دارد.

فرزندان خديجه
در تعداد فرزندان حضرت خديجه، ميان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خديجه، شش فرزند بود.

1 ـ هاشم. 2 ـ عبداللّه. به اين دو «طاهر» و «طيّب» مي‏گفتند.(32). 3 - رقيه. 4 ـ زينب 5 ـ ام كلثوم. 6 ـ فاطمه.

رقيه بزرگترين دخترانش بودو زينب، ام كلثوم و فاطمه به ترتيب پس از رقيه قرار داشتند. پسران خديجه پيش از بعثت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، بدرود زندگي گفتند. ولي دخترانش، نبوت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را درك كردند.(33)

گروهي از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پس از بعثت به دنيا آمدند و چندروز پس از پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به مدينه هجرت كردند.(34)

وصيت خديجه
حضرت خديجه عليها‏السلام سه سال قبل از هجرت بيمار شد.(35) پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه، «اما علمت انّ اللّه قد زوّجني معك في الجنة»؛ آيا مي‏داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسرم ساخته است؟!

آنگاه از خديجه دل جويي و تفقّد كرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.(36)

چون بيماري خديجه شدت يافت، عرض كرد: يا رسول اللّه! چند وصيّت دارم:

من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن.

پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه‏ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي.

عرض كرد: يا رسول اللّه! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد. ـ و به فاطمه زهرا عليها‏السلام اشاره كرد.ـ چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد غير ملايم و زننده‏اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي‏كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه عرض مي‏كنم تا او برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فرا خواند و به وي فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول اللّه بگو: مادرم مي‏گويد: من از قبر در هراسم؛ از تو مي‏خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني.»

پس فاطمه زهرا عليها‏السلام از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله عرض كرد. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آن پيراهن را براي خديجه فرستاد و او بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه، پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض كرد: يا رسول اللّه، خداوند به تو سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: «ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهده بگيريم.»(37)

وفات خديجه عليها‏السلام
خديجه در سن 65 سالگي(38) در ماه رمضان(39) سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب(40) جان به جان آفرين تسليم كرد. پيغمبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شخصاً خديجه را غسل داد، حنوط كرد و با همان پارچه‏اي كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براي خديجه آورده بود، كفن كرد. رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شخصاً درون قبر رفت، سپس خديجه را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت. او بر خديجه اشك مي‏ريخت، دعا مي‏كرد و برايش آمرزش مي‏طلبيد. آرامگاه خديجه در گورستان مكه در «حجون» واقع است.(41)

رحلت خديجه براي پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مصيبتي بزرگ بود؛ زيرا خديجه ياور پيغمبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله احترام مي‏گذاشتند و از آزار وي خودداري مي‏كردند.

ياد خديجه
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با اين كه بعد از رحلت حضرت خديجه عليها‏السلام با زناني چند ازدواج كرد؛ ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي‏گويد: هر وقت پيغمبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ياد خديجه مي‏افتاد، ملول و گرفته مي‏شد و براي او آمرزش مي‏طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه، خداوند به جاي آن پيرزن، زني جوان و زيبا به تو داد.

پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي‏گردانيدند، او به من روي مي‏كرد؛ و چون همه از من مي‏گريختند، به من محبت و مهرباني مي‏كرد؛ و چون همه دعوت مرا تكذيب مي‏كردند، به من ايمان مي‏آورد و مرا تصديق مي‏كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي‏داد و با مال خود كمك مي‏كرد و غم از دلم مي‏زدود.(42)

حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمود: «وقتي خديجه از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: «يا رسول اللّه اُمّي» ؛ مادرم كجاست؟

پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سكوت كرد. جبرئيل نازل شد و گفت: خدايت سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد.(43)

سوگند به خدا اى فاطمه(س)! راضى نخواهم شد تا اين كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نمى‏شوم مگر آن كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نخواهم شد مگر آن كه تو رضا شوى!» (8)


پى نوشت ها
1 ـ با توجه به اين كه سن حضرت خديجه هنگام ازدواج با پيامبر(ص) كمتر از سي سال بوده، پس تاريخ ولادت ايشان غير از آن است كه در متن گفته شده است.
2 ـ اعلام النساء، عمر رضا كحاله، ج 1، ص 275.
3 ـ تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
4 ـ سيراعلام‏النّبلاء، ج 2، ص 114.
5 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 10؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 77؛ رياحين الشريعه، ج 2، ص 202.
6 ـ تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
7 ـ ر.ك: بنات النبي(ص) ام ربائبه نوشته علامه سيد جعفر مرتضي، ص 88.
8 ـ عتبه، شيبه، عقبة بن ابي معيط، ابو جهل و... رياحين الشريعه، ج 2، ص 239.
9 ـ بحار الانوار، ج 16، ص 61.
10 ـ همان، ص 20.
11 ـ زندگاني فاطمه زهرا(س)، حسين عمادزاده، ص 29.
12 ـ بحار الانوار، ج 16، ص 3.
13 ـ زندگاني فاطمه زهرا(س)، ص 29.
14 ـ بحار الانوار، ج 16، ص 12؛ سير اعلام النّبلاء، ج 2، ص 111.
15 ـ يكي از رجال قريش و شاعر بود. (بحار الانوار، ج 16، ص 14.)
16 ـ سفينة البحار، ج 2، ص 570؛ وفات الزهرا(س)، سيد عبدالرزاق مقرّم، ص 7.
17ـ تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
18 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 21 و 79.
19ـ تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
20 ـ سير الاعلام النّبلاء، ج 2، ص 111.
21 ـ رياحين الشريعه، ج 2، ص 207.
22 ـ سير الاعلام‏النّبلاء، ج 2، ص 111.
23 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 52.
24 ـ زندگاني فاطمه زهرا(س)، ص 31.
25 ـ رياحين الشريعه، ج 2، ص 204.
26 ـ همان، ص 205.
27 ـ سيرالاعلام‏النّبلاء، ج 2، ص 111.
28 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 7.
29ـ رياحين الشريعه، ج 2، ص 206.
30 ـ سيره ابن هشام، ج 1، ص 426.
31 ـ الصحيح في سيرة النبي الاعظم(ص)، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، ج 3، ص 198.
32 ـ بعضي مدّعي هستند كه پيامبر اكرم(ص) از خديجه دو پسر به نام قاسم و عبداللّه داشت كه ملقّب به طيّب و طاهر بودند نه اين كه غير از قاسم و عبداللّه فرزنداني به نام طيب و طاهر داشته باشد. (رياحين الشريعه، ج 2، ص 267.)
33 ـ فروغ ابديت، ج 1، ص 167.
34 ـ تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
35 ـ رياحين الشريعه، ج 2، ص 270.
36 ـ بحار الانوار، ج 19، ص 20.
37 ـ شجره طوبي، ج 2، ص 235؛ پند تاريخ، ج 2، ص 22.
38 ـ چنانكه گفتيم سنّ ايشان كمتر از اين مقدار بوده است.
39ـ سيراعلام النّبلاء، ج 2، ص 112؛ طبق قولي حضرت خديجه(س) در ماه رجب رحلت كرد. (المصباح، ص 566.)
40 ـ بحار الانوار، ج 19، ص 14.
41 ـ همان، ص 21.
42 ـ همان، ج 43، ص 131.
43 - المجالس، ص 110.


منبع: ماهنامه كوثرشماره 34