براي شناخت رسول اكرم(ص) راههاي متعددي وجود دارد. از جمله مطالعه سيره و تاريخ
زندگي ايشان در كتابهاي تاريخ و سيره و كتبي كه سنن و سيره حضرت محمد(ص) را از
زبان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اصحاب برگزيده ايشان بيان مي دارد.
احاديث نبوي و سخنان گهربار آن حضرت نيز طريق ديگري براي آشنا شدن با شخصيت
حضرت محمد(ص) است و اما بهترين، موثق ترين و جامع ترين منبع براي نيل به سيما و
سيره رسول اكرم(ص)، قرآن كريم است. در ميان سوره هاي قرآن سوره احزاب در
شناسايي ويژگيهاي پيامبر گرامي اسلام شاخص و شايان دقت است. قبل از آنكه صفات و
ويژگيهاي رسول اكرم(ص) را در اين سوره دنبال كنيم هدف سوره را مشخص مي كنيم.
يكي از اهداف اين سوره استوار داشتن شخصيت رسول اكرم(ص) و
درهم شكستن اهداف منافقان در ايجاد جنگ رواني و لطمه وارد كردن به شخصيت حضرت
است.
منافقان در دو بعد براي تحقق اين هدف مي كوشند:
الف) بعد سياسي
ب) بعد فرهنگي و اخلاقي
در بعد سياسي، با القاي شبهه و ايجاد شك و ترديد در دل مؤمنان نسبت به وعده هاي
خدا و رسول (ص) و پيروزيها و شكستهاي مسلمانان از جمله آيات
(12-13-14-15-19-20) و در بعد فرهنگي و اخلاقي، با شايعه پراكني و نجواهاي پيدا
و پنهان درباره تصميمات خانوادگي پيامبر(ص) از جمله آيات(37-50-53-60) كه قرآن
كريم توطئه آنان را در هر دو بعد رسوا كرده و هدف آنها را عقيم ساخته است. آيات
53-59-29-34 وغيره.
در سوره مباركه احزاب پيامبر اكرم(ص) مأموريت از ميان
برداشتن يك سنت به جا مانده از دوران جاهليت را بر عهده دارد. پس خداوند بايد
حضرت رسول را تقويت كند و او را مؤيد از جانب خود نشان دهد. به همين خاطر است
كه سوره، با خطاب«يا ايهاالنبي» آغاز مي شود تا نشان دهد كه پيامبر، از جانب
خود، كاري انجام نمي دهد و تنها مأموري از سوي خداست.
سپس توصيه به تقواي الهي مطرح شده است تا نشان دهد رسول اكرم(ص) در تصميماتش
خدا را در نظر دارد و هرگز هواي نفساني خويش را در امور دخالت نمي دهد.
خطر ديگري كه بايد دفع شود، قرار گرفتن تحت تأثير طعنه ها، آزارها و شبهه
سازيهايي است كه منافقان و كفار ايجاد مي كنند. از سويي پيامبر بايد تنها از
وحي و اوامر الهي، اطاعت كند. و از سوي ديگر بايد مراقب دخالت هوا و هوسها و
توطئه هاي دشمنان باشد و چون چنين مأموريت خطيري جز با توكل و اتكا به خداي
يگانه ميسر نيست دستور توكل صادر مي شود.(آيه 3)
در سوره احزاب يك سنت جاري و نادرست بايد در هم شكسته و ملغي و يك سنت پسنديده
و تازه برقرار گردد و بار سنگين اين مأموريت با توجه به مقاومت افكار عمومي در
برابر تغيير سنتها و عادتها و خرافات، تنها بر دوش پيامبر اكرم(ص) است. در اين
سوره مردم بايد مطمئن شوند كه پيامبر همان كسي است كه از سوي خدا براي اين كار
برگزيده شده است. اين سوره مي خواهد مطلب را تثبيت كند كه: همسران شما، مادر
شما نيستند و با الفاظ شما مادر نخواهند شد. اما همسران پيامبر، مادران شما
هستند.(آيه6-53)
خداوند در سوره احزاب روشن مي كند كه مؤمن حقيقي بدون
اينكه دچار تزلزل و شبهه شود، پيرو پيامبر و احكام الهي باقي مي ماند و گمان
سوء به خود راه نمي دهد. همان طور كه در زمان جنگ احزاب(خندق) چنين استواري و
استحكامي از مؤمنان راستين مشاهده شد و برخلاف منافقان كه با سوء ظن به خدا و
رسول در برابر دشواريهاي جنگ دچار تزلزل شدند(آيه 12-30) از مؤمنان، جز ظن و
گمان نيكو به خدا و رسول مشاهده نشد.(آيه22) آنان تسليم كامل حق بوده و به
انتظار قضاي محتوم الهي در حق خويش، لحظه شماري مي كردند تا هرچه زودتر مسؤوليت
بندگي خود را به اتمام برسانند.(آيه23)
لازم است وظايفي را كه خداوند با صيغه امر به پيامبر
اكرم(ص) در سوره احزاب گوشزد مي نمايد، استخراج كنيم و سپس به استخراج صفات و
خصوصيات رسول اكرم(ص) بپردازيم:
فهرست وظايف پيامبر اكرم(ص) در سوره احزاب:
1- تقواي الهي يعني خدا را در نظر داشتن.(آيه 1)
2- تبعيت نكردن از كفار و منافقين و تحت تأثير آنان قرارنگرفتن(آيه 486)
3- تبعيت كامل از وحي الهي(آيه3)
4- توكل به خداوند و سپردن امور به او(آيه3 و 48)
5- بي اعتنايي به آزار كفار و منافقان(آيه 48)
6- مخير كردن همسران خويش بين دو روش متفاوت زندگي:
الف) گزينش حيات دنيوي و محروم شدن از زندگي در كنار رسول خدا(ص) با اداي كامل
حقوق مادي آنان(آيه 28)
ب) گزينش خدا ورسول و سراي باقي و ماندن در كنار رسول خدا(ص) و برخورداري از
اجر مضاعف در صورت نيكوكاري و ايمان(آيه29)
7- بشارت به فضل بزرگ از سوي خدا به مؤمنان
8- ابلاغ فرمان حجاب به همسران و دختران خويش و زنان مسلمانان.
9- پيامبر در برابر اوامر و سنتهاي الهي نبايد احساس تنگي و فشار و رودربايستي
داشته باشد و ملاحظه سنتهاي نادرست رايج مانع او شود(آيه 38)
بايد توجه داشت كه فرمان خدا به رسولش مبني بر تقواي
الهي يا توكل به خدا و مانند آن، منافاتي با اوج تقوا و توكل حضرتش ندارد. همان
طور كه پيامبر(ص) موظف است در رأس همه مسلمانان، روزانه بارها و بارها از
خداوند، هدايت به صراط مستقيم را طلب كند.
همچنين، اطاعت نكردن پيامبر از منافقين به معناي نپذيرفتن رأي و مشورت آنان و
تحت تأثير مكر و حيله آنان قرار نگرفتن و مساعدت نداشتن با ايشان در هيچ كاري
مي باشد. پس در حقيقت، همه وظايف نام برده از آنجا كه حضرت رسول (ص) از آنها
تخطي نخواهد كرد، جزو صفات و ويژگيهاي آن حضرت قرار مي گيرد.
ويژگيهاي رسول اكرم(ص)
در سوره احزاب
ويژگيهاي رسول اكرم(ص) در سوره احزاب به ترتيب زير قابل توجه است:
1- پيامبراكرم(ص) با لفظ «يا ايهاالنبي» مورد خطاب قرار
گرفته است. بايد توجه داشت كه در كل قرآن كريم، پيامبر(ص) هرگز با لفظ يا محمد،
خوانده نشده است بلكه همه خطابها با عبارات «يا ايهاالرسول» و «يا ايهاالنبي»
بيان شده است. و اين در حالي است كه ديگر انبيا حتي پيامبران اولوالعزم به اسم
مورد خطاب قرار گرفته اند. از جمله يا نوح، يا ابراهيم، يا موسي، يا عيسي،
مفسران اين پديده را ناشي از عظمت مقام رسول اكرم(ص) دانسته و چنين عنوان كرده
اند كه مخاطب نساختن پيامبر اسلام(ص) به اسم، به قصد تعظيم و بزرگداشت حضرتش و
براي نشان دادن شرف و برتري ايشان بر بقيه انبياء انجام شده است.(1)
2- پيامبر اكرم(ص) بر مؤمنان اولويت و ولايت دارد و
«اولي» به تصرف است. (آيه6): «پيامبر اولي تر به مؤمنان است از خود آنها» به
معناي حصول دو چيز در كنار هم به نحوي كه بين آنها چيز ديگري فاصله نيفكند، مي
باشد و براي قرب مكاني و معنوي استفاده مي شود. «اولي بودن به معناي شايسته تر
بودن به تصرف و صاحب اختياري است. (2) اطلاق عبارت «النبي اولي بالمؤمنين من
انفسهم» نشان مي دهد كه اين اختيارداري در همه امور ديني و دنيوي است. ولايت
رسول خدا بر مؤمنان فوق ولايت آنها نسبت به خودشان و نسبت به يكديگر است. علامه
طباطبايي در توضيح معناي آيه مي گويد: «فرد مسلمان هر جا امر را دائر بين حفظ
منافع رسول خدا(ص) و منافع خود ديد، بايد منافع رسول خدا را مقدم بدارد. پيامبر
اكرم(ص) در همه امور دين و دنيا بر مؤمنان اولويت دارد و سزاوارتراست كه مؤمن
هواي او را داشته باشد. مثلاً، بين حفظ حرمت رسول خدا و حرمت خودش يا بين دوست
داشتن رسول خدا و دوست داشتن خودش، بايد جانب رسول خدا(ص) را ترجيح دهد.(3) در
قرائتي چنين روايت شده: «پيامبر(ص) به مؤمنان از خودشان سزاوارتر و او پدر
ايشان است و براي همين مؤمنان برادر يكديگرند و همسران پيامبر، مادر مؤمنان
هستند.»
3- همسران پيامبر (ص)، مادران مؤمنان هستند (آيه 6) و
ازدواج با آنان پس از پيامبر اكرم(ص) ممنوع و حرام است.(آيه53)
4- پيامبر اكرم(ص) پيامبر اولوالعزم است (آيه 7) در اين
آيه خداوند فرموده كه ما از همه پيامبران (نبيين) ميثاق گرفتيم و از تو و نوح و
ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم هم ميثاق غليظ گرفتيم. جداكردن اين پنج پيامبر
از كل پيامبران نشان دهنده موقعيت ممتاز و متفاوت ايشان است.
5- پيامبر اكرم(ص) مانند همه پيامبران ديگر پيمان بسته
است. (آيه7) يكي از مفاد پيماني كه از پيامبران گرفته شده عبارت است از اينكه
پيامبران پيشين را تأييد كرده و او را ياري كنند از همين روست كه پيامبر ما كه
مؤيد پيامبران پيشين است (نزل عليك الكتاب مصدقاً) نامش در كتب آسماني پيشين
آمده است.
6- رسول خدا(ص) براي اميدواران به خدا و روز قيامت اسوه
حسنه است. (آيه 21) اسوه از ريشه «اسي» به معناي قدوه و مقتداست. كسي كه مؤمن
راستين است و همه همت و اميد خود را متوجه جلب رضاي خدا و آباد كردن سراي آخرت
مي كند. در رفتار و گفتار و اخلاق و روش رسول خدا(ص) را الگوي خود قرار داده و
از او پيروي مي كند. صبر آن حضرت، تزلزل نداشتن و ايمان آن حضرت و اخلاق نيكو و
خوش رويي آن حضرت، همه و همه الگوي مؤمنان است. يكي از اهداف مهم شناخت سيره
حضرت رسول اكرم(ص) و ثمره علمي آن، اقتدا به ايشان و پيروي از روش ايشان است.
البته هر كس به اندازه درجات ايمان خويش، قدرت معرفت و شناخت ايشان را پيدا مي
كند.
7- همسران پيامبر، از موقعيت و جايگاهي حساس برخوردارند
و بايد مراقب رفتار خويش باشند. (آيات 28 تا 32) از آنجا كه همسران پيامبر به
بيت وحي منسوب هستند، گناه و خطايشان تنها خود آنها را متضرر نخواهد ساخت، بلكه
به جايگاه پيامبر و اقتدار ديني حضرتش آسيب مي رساند. پس از آنجا كه همسر
پيامبر دو حيثيت دارد، يك حيثيت به عنوان يك انسان آزاد و مختار و يك حيثيت به
عنوان همسر پيامبر كه مورد قضاوت قرار مي گيرد و نيز با توجه به اينكه زندگي در
كنار شخصيتي چون پيامبر، ابهام آنان درباره احكام و زواياي مختلف ايدئولوژي
اسلامي را زدوده است. رفتار آنان از موقعيت ويژه اي برخوردار است. اگر اعمال
نيك انجام دهند، داراي پاداشي مضاعف خواهد بود. چون هم به عنوان يك انسان مؤمن
صالح، مأجورند و هم به عنوان همسر پيامبر(ص)، مبلغ ديني پيامبر و مؤيد او
خواهند بود و اگر از آنان اعمال ناشايست سرزند يك مجازات از جهت ناشايست بودن
عملشان در انتظار آنان است و يك مجازات از جهت آنكه رفتاري دون شأن خانواده
پيامبر(ص) داشته اند.
8- پيامبر(ص) يك زندگي زاهدانه و بي آلايش را در دنيا
براي خود و خانواده اش برگزيده و خانواده اش را در گزينش زيور و زينت و راحت
دنيا يا ادامه زندگي با حضرتش مخير مي سازد. (آيات 28-32).
9- اهل بيت پيامبر(ص) از هر گونه رجس و آلودگي پاك و
مطهر هستند (آيه 33). بهتر است در تعيين مصداق «اهل بيت» از منابع اهل سنت بهره
بگيريم. «زمخشري» در كشاف در ذيل آيه «قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في
القربي» آورده است: درباره مراد از «القربي» روايتي هست كه وقتي آيه شريفه نازل
شد، گفته شد: «يا رسول ا... نزديكان تو كه مودتشان واجب است كيستند؟ فرمود علي
و فاطمه و پسرانشان» (6) همچنين منقول است كه رسول خدا(ص) آمد در حالي كه علي و
فاطمه و حسن و حسين(ع) همراهش بودند سپس هر يك از آنان را به خود نزديك ساخت و
بر همه آنان لباس پيچيد و بعد از تلاوت آيه تطهير فرمود: خداوندا اينان اهل بيت
من هستند، پس رجس و پليدي را از آنها دور كن و كاملاً آنان را پاك نما.
10- حكم، قضاوت و امر رسول خدا(ص) «واجب الاطاعه» است.
(آيه 36-71)
شايسته نيست كه مؤمني انتخاب خود را بر انتخاب خدا و رسول ترجيح دهد. ظاهراً
اين آيه اشاره به تعلل خانواده «زينب بنت جحش»، در تصميم رسول خدا(ص) براي
ازدواج زينب با زيدبن حارثه است. و شايد اشاره اي به سرباز زدن زيد از پذيرش
توصيه پيامبر(ص) در انصراف از طلاق دادن زينب هم داشته باشد. اين آيه نشان مي
دهد كه امر و نهي پيامبر(ص) همان امر و نهي خداوند است.
بايد توجه داشت كه جزئيات و فروع دين مثل ركعات نماز و جزئيات حج و مانند آن،
به الهام الهي، بر عهده رسول خدا(ص) است و دستورهاي پيامبر(ص) در جنگها،
انتصابها و امور دنيايي و مانند فرمان الهي، لازم الاجراست.
نتيجه اطاعت از خدا و رسول رسيدن به نور و رستگاري نهايي يعني سعادت دنيا و
آخرت است. (آيه 71).
11- پيامبر اكرم(ص) خيرخواه و ناصح است.(آيه 37)
اين بخش از آيه نشان مي دهد كه پيامبر هم دلسوز «زيد» و هم دلسوز «زينب» است.
هم راضي نيست كه زيد با طلاق دادن زينب، از همسري با خاندان اصيل و نجيب، محروم
شود و هم نمي پسندد كه زينب با طلاق داده شدن توسط زيد، تحقير و سرشكسته شود.
پيامبر دوست ندارد هيچ يك از آنان با اشتباه در تصميم گيري خود را به دردسر و
رنج بيندازد.
12- پيامبر ازشكستن ساختار فرهنگي جامعه و حريم عرف
بيمناك است (آيه 37) در قرآن كريم حضرت مريم(س) با وجودي كه مي داند امري كه
برايش پيش آمده قضاي حتمي خداوند و مرضي اوست و پيامبر الهي در رحم او قرار
گرفته است، هنگام قطعي شدن ولادت عيسي(ع) و فرا رسيدن درد زايمان مي گويد كاش
پيش از اين مرگ به سراغم آمده بود و كاملاً فراموش شده بودم. اين برخورد نشان
مي دهد كه روبرو شدن با فضاي سنگين قضاوتهاي مبتني بر تصورات باطل و عادتهاي
عرفي وسنن جاهلي، چقدر دشوار و ترسناك است. خداوند مي فرمايد، اينكه ما زينب را
به عقد تو درمي آوريم و اين عمل را حلال و جائز مي شماريم، براي اين است كه عرف
نادرست رايج را بشكنيم تا پس از اين مؤمنان در خصوص ازدواج با همسران پسر
خوانده هايشان، در صورت عروسي و سپس طلاق آنان، در فشار و تنگنا قرار نگيرند.
در حقيقت گويي پيامبر بايد خود را فدا كند تا يك عادت و سنت اجتماعي، تصحيح
شود.
علامه طباطبائي مي گويد در حقيقت اين عبارت تأييدي است
بر رسول خدا(ص) كه در قالب عتاب و سرزنش آمده است، ظاهرش عتاب آميز است، ولي
ستايش در دل آن نهفته است (7) در مجمع البيان آمده برخي چنين گفته اند كه آنچه
پيامبر در دل پنهان مي داشته اين بوده است كه خداوند قبلاً به وي اسامي همسرانش
را خبر داده بود و حضرت با وجودي كه مي دانست زينب همسر او خواهد شد، ولي به
زيد در اين باره چيزي نگفت، و به او توصيه كرد همسرش را نگه دارد. ولي به نظر
مي رسد آنچه پيامبر پنهان مي داشت و از آن مي ترسيد و بيمناك بود، نپذيرفتن
جامعه و مقاومت در برابر قانون جديد و تغيير سنت غلط قبلي باشد.
13- پيامبر، مبلغ رسالات الهي است و غير از خدا از هيچ
كس نمي ترسد. (آيه39)
خشيت به معناي تأثر قلب از برخورد با ناملايمات است و پيامبران و اولياء الهي
در گفتار و قلب و عمل، خدا را در نظر دارند و هر چند احتمال برخورد با
ناملايمات را مي دهند و آن را ناخوش دارند، ولي دست از تبليغ خود برنمي دارند و
فقط خوف از خدا آنها را تحت تأثير قرار مي دهد و پيامبر اسلام در رأس چنين
افرادي است.
14- پيامبر، پدر هيچ مردي از اعراب نيست. (آيه 40)
اين آيه براي نفي ذهنيت جاهلي مردم عرب است كه پسر خوانده را در حكم پسر مي
دانستند و مي خواستند ديدگاه جديد را با قاطعيت تثبيت نمايند.
مسلماً مقصود آيه از نفي پدري پيامبر معنوي ايشان نسبت به امت اسلام نيست.
ضمناً آيه نمي خواهد پدري حضرت رسول نسبت به امام حسن و امام حسين(ع) را نفي
كند. بلكه مي خواهد بگويد هيچ يك از مردان شما از صلب حضرت محمد(ص) متولد نشده
اند. بايد توجه داشت كه پسران حضرت رسول(ص) قاسم و ابراهيم در كودكي از دنيا
رفتند و امام حسن و امام حسين(ع)، همزمان نزول اين آيات، كودك بودند. ضمن اينكه
آيه، پدري رجال مردم را از پيامبر نفي مي كند نه پدري مردان اهل بيت و خانواده
خودش را.
15- پيامبر(ص) خاتم النبيين و رسول خاتم است. (آيه 40)
خاتم النبيين بودن پيامبر معني طومار نبوت با نبوت پيامبر اكرم، مهر و مطبوع
گشته و به او ختم شده است. از جابر بن عبدا... انصاري روايت شده كه پيامبر
فرمود: من آخرين خشت عمارت نبوتم كه با بعثت من اين عمارت تكميل شد و به پايان
رسيد.(8) در روايتي از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود: اول الرسل آدم و
آخر هم محمد(ص)،(9) و از امام صادق(ع) نقل شده است كه خداوند با پيامبر شما،
پيامبري را تمام كرد و هرگز پس از او پيامبري نخواهد بود و با كتاب شما،
كتابهاي آسماني را به انتها رسانيد، پس هرگز پس از قرآن، كتاب آسماني نخواهد
بود.(10)
16- پيامبر شاهد است. (آيه 45)
شاهد، به معناي حاضري است كه با مشاهده حسي يا عقلي بر امري نظارت دارد. شاهد،
حاضر، ناظر، رقيب و گواه است. علت اين كه گواه را شاهد خوانده اند اين است كه
گفتارش از علم حاصل از مشاهده صادر مي شود شاهد مثل پاسبان سر چهارراه است كه
هم هست و هم نظارت دارد و هم مراقبت دارد و هم گواهي او تأثير دارد و مداركش
معتبر و پذيرفته است. حضور پاسبان، مانع خطا و تخلف است. معناي شهيد و رقيب هم
تقريباً مترادف هم هستند، پيامبر اكرم(ص) نقش شاهد و شهيد را در جامعه به
بالاترين حد ايفا مي كند. از سويي حاضر و ناظر و مراقب است و از دين پاسداري مي
كند.
حضورش سبب رفع بسياري از خطرهاست و وجودش مانع عذاب استيصال است و از سوي ديگر
شاهد اعمال همگان خواهد بود. رسول اكرم(ص) با احاطه به عالم ملكوت و سعه وجودي
خاصي كه دارد، از آنچه در دلهاي مردم مي گذرد و از حقيقت اعمال و نيات مردم با
خبر است و روز قيامت به آنها شهادت مي دهد.
در قرآن كريم مي خوانيم «و يشهده المقربون» كه نشان مي دهد مقربان، برنامه عمل
ابرار شاهد و گواه هستند و احاطه دارند.
17- پيامبر مبشر است. (آيه 45)
مبشر يعني خبر دهنده اي كه خبرش مسرور كننده است و باعث انبساط پوست و بشره مي
گردد. در روايتي از امام حسن(ع) نقل شده است كه عده اي از يهود نزد پيامبر
آمدند عالم ترينشان از پيامبر(ص) پرسيد چرا تو را بشير خوانده اند؟ پيامبر پاسخ
داد: بشير خوانده شدم، چون به هر كس كه پيرويم كند مژده بهشت مي دهم.
18- پيامبر نذير است. (آيه 45)
انذار، يعني هشدار يعني اعلام خطر، يعني بيم دادن از عواقب امر. در سوره انعام
مي خوانيم: و « اين قرآن به سوي من وحي شده است تا شما را و هر كس را كه اين
پيام به او مي رسد انذار نمايم.» كه اين آيه نقش جهاني و هميشگي پيام پيامبر
اسلام(ص) و قرآن كريم را نشان مي دهد.
19- پيامبر دعوت كننده به سوي خدا و به اذن خداست. (آيه
46)
يكي از صفات رسول خدا(ص) اين است كه امر به معروف و نهي از منكر مي كند و در
سوره آل عمران مي فرمايد: «و بايد از شما مسلمانان برخي كه با تقوي و داناترند
خلق را به خير و صلاح و نيكوكاري امر كنند و از بدكاري نهي كنند»(11) معلوم مي
شود كه يكي از مصاديق دعوت به خير و دعوت به سوي خداوند، امر به معروف و نهي از
منكر است.
20- پيامبر، سراج منير است. (آيه 46)
سراج، يعني چراغ و منير، يعني روشنگر. البته در قرآن خورشيد هم به عنوان سراج
نام برده شده است. قرآن كريم مي فرمايد: «كتابي كه به سوي تو فرستاديم تا تو به
اذن خدا توسط آن مردم را از تاريكيها به سوي نور بيرون بكشاني.»(12)
و پيامبر اسلام پاكيزگي ها را بر آنان حلال مي كند و ناپاكي ها را بر آنان حرام
مي سازد و سنگيني هاي گناه و زنجيرهايي كه بر آنان بسته شده بود فرو مي آورد.
با كنار گذاشتن اين آيات نقش پيامبر به عنوان چراغ روشنگر، روشن مي شود چراغي
كه به صراط مستقيم هدايت مي كند و حلال و حرام را روشن مي سازد و بارها و
بندهاي خرافات و جهل و گناه را از وجود مردم باز مي كند. در همين سوره احزاب
خداوند مي فرمايد كه خداوند از سر رحمتش بر شما رحمت و بركات خويش را نازل مي
كند تا شما را از تاريكي به سوي نور بيرون بكشد.(13)
يعني خداوند از روي رحمت، تو را براي مردم به عنوان رحمت محض الهي مي فرستد «و
ما ارسلناك الارحمة للعالمين» تا چون چراغي روشنگر آنها را از تاريكيها بيرون
كشيده و به سوي نور هدايت نمايي، پيامبر در اين روشنگري و دلسوزي چون چراغ و
شمع مي سوزد تا راه مردم روشن شود و نه فقط كوتاهي نمي كند بلكه به هدايت و
نجات مردم حريص است. «همانا رسولي از جنس شما براي هدايت خلق آمد كه از فرط
محبت و نوع پروري و فقر و جهالت شما او را سخت مي آيد و بر آسايش و نجات شما
بسيار حريص و بر مؤمنان رئوف و مهربان است...»(14)
21- پيامبر از حريم و حرمت و جايگاه خاصي در پيشگاه
الهي برخوردار است.
الف) اگر كسي پيامبر را بيازارد و آزرده خاطر سازد، خداوند او را در دنيا و
آخرت لعن مي كند، و عذابي خوار كننده برايش فراهم مي سازد. (آيه 57) لعن به
معناي طرد و دور ساختن از رحمت و توفيق الهي است.
ب) پيامبر در نزد خداوند آبرومند و وجيه است و از تهمت و نسبت ناروا مبرا است و
نبايد مورد آزار قرار گيرد. (آيه 70) اگر مؤمنان مراقب گفتار خود باشند و سخن
صحيح و متين بر زبان برانند و پيامبر را با شايعه ها و نجواهاي خود نيازارند،
خداوند اعمالشان را اصلاح مي كند و گناهانشان را مي آمرزد، اين پاداش، نشان
دهنده مقام و جايگاه شامخ رسول اكرم در پيشگاه الهي است.
22- حرمت خصوصي و خانوادگي پيامبر واجب الرعايه است.
الف) ورود به خانه هاي پيامبر بدون اجازه و دعوت ايشان ممنوع است. (آيه 53)
اولاً: نبايد بي دعوت وارد شويد و نبايد قبل از موقع يا قبل از آماده شدن غذا
به انتظار پخت آن و به انتظار فراهم آمدن غذا وارد شويد و آنجا را محفل انس خود
قرار دهيد.
اين حكم البته مصلحتهاي متعددي دارد از جمله:
1- تلف نشدن وقت پيامبر (ص).
2- جمع شدن بساط توطئه گران و باندبازها
3- عدم اختلاط و انس با خانواده و همسران پيامبر(ص) زيرا معاشرت مستقيم و انس و
گفتگوي مردان نامحرم با همسران پيامبر جايز نيست.
4- حفظ حرمت رسول خدا(ص)، و جلوگيري از شوخي ها و رفتارهاي ناپسند با ايشان.
23- پيامبر «غيور» است و ورود مردان به حريم همسرانش،
پيامبر را مي آزارد. (آيه 53)
24- پيامبر «اهل ادب و مأخوذ به حيا» است و شرم مي كند
برخي مسائل را علناً گوشزد نمايد. (آيه 53). رسول اكرم(ص) مؤدب به آداب الهي
است. خود مي فرمايد: «انا اديب ا... و علي اديبي» ادب عبارتست از ظرافت در فعل
گفتار، نشستن، برخاستن، گفتن... ديدن و شنيدن، آمدن و رفتن رسول خدا(ص) و همه
شؤون زندگي ايشان با لطافت و ظرافت و رعايت ادب توأم است و الگوي مؤدبان جهان
است.
25- خداوند و ملائكه بر پيامبران درود مي فرستند و
مؤمنين نيز موظفند چنين كنند. (آيه 56)
معناي درود و صلوات خدا بر پيامبر يعني ثنا و تحسين او. تأييد و تثبيت او،
مهرباني و رحمت و رأفت او بر پيامبر(ص) و نزول بركات و توفيقات بر او، معناي
درود ملائكه عبارت است از تزكيه و استغفار آنان بر پيامبر اكرم(ص) و تحسين و
ثناي او و قرار گرفتن در خدمت او و معناي درود فرستادن ما بر پيامبر(ص) يعني
طلب رحمت از خدا براي پيامبر(ص). ثمرات درود فرستادن ما بر پيامبر(ص) عبارت است
از: پاك شدن و تطهير خود ما و كفاره گناهان ما. افزايش درجات پيامبر(ص) و اعلام
هم خطي و هم مسيري ما با پيامبر(ص) كه سبب مي شود ما در معرض شفاعت حضرتش قرار
گيريم. سلامي كه در آيه سوره احزاب دستور داده شده است به معناي اين است كه ما
هم خط و هم مسير رسول اكرم(ص) هستيم و تسليم و منقاد فرمانهاي او مي باشيم و
بين ما و حضرتش كدورت و جدايي و اختلافي نيست.
27- شرط لازم رسيدن به فوز عظيم، اطاعت از رسول(ص) است.
(آيه 71)
در سوره نساء آيه 80 مي فرمايد: «هركس از رسول اطاعت كند، مسلماً از خدا اطاعت
كرده است» و در سوره آل عمران مي فرمايد بگو اگر خدا را دوست داريد پس از من
تبعيت كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. ادامه آيه 71، بحث امانت الهي و خودداري
آسمان و زمين از پذيرش آن را مطرح مي كند. اين پيوستگي نشان مي دهد كه اگر كسي
از خدا و رسول اطاعت كند، از عهده اداي امانت الهي بر آمده و در غير اين صورت
ظلوم و جهول بودن خود را ثابت كرده است.
پىنوشتها:
8- متقي هندي، كنز العمال، حديث 31981
9- ري شهري، ميزان الحكمه، ج 9 ص 593
10- كليني، اصول كافي، ج 1، ص 269
11- سوره آل عمران، آيه 104
12- سوره ابراهيم، آيه 1
13- سوره احزاب، آيه 43
14- توبه، آيه 128
منبع:
روزنامه قدس ، شنبه 14مرداد ماه 1385