ان مع العسر یسرا
یقینا با هرسختی، آسانی است

مصاحبه اختصاصی وبسایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
با حجت الاسلام والمسلمين بحرینی امام جمعه ومدیر مرکز

قسمت دوم

صفر ۱۴۲۹


محرم و صفر امسال درمرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن بنا به نظر بسیاری از مراجعین و شرکت کنندگان در مراسم سوگواری سرور وسالار شهیدان درفضایی کاملا متفاوت و منحصر به فرد برگزارشد. برای بسیاری از شرکت کنندگان، مراسم محرم امسال از نظم و سیاق خاصی برخوردار بود که در طول سه دهه پیشین فعالیت این مرکزبی سابقه بوده است. گفتگوهای بعد ازمراسم مردم و پرسشهایشان درخصوص دلایل این اتفاق، بهانه ای شد تا مصاحبه ای با حجت الاسلام والمسلمين احمد بحرینی انجام دهیم و موضوع را با خود ایشان طرح کنیم. بخش اول این مصاحبه در ماه قبل در همين سايت عرضه گرديد . اينك توجه شما را به بخش دوم اين گفتگو كه در پايان ماه صفر انجام گرفته است جلب می كنيم .

در قسمت اول این مصاحبه به کارکردهای فرهنگی مرکز اسلامی اشاره کردید واین که در مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن کلینیکی در همین راستا تاسیس شده است. چه زمانی کلینیک فعالیت رسمی خود را آغاز می کند؟

افتتاح رسمی کلینیک قرار است روز 14 آوریل یا 26 فروردین مطابق با 8 ربیع انجام شود. از نظر ما روز فوق ، روز تولد امام حسن عسکری پدربزرگوار حضرت بقیه الله است وافتتاح رسمی کلینیک در پرتو عنایات اهل بیت علیهم السلام است که انشاءالله منشاء خیرات وبرکات خواهد بود. این درحالی است که روز افتتاح کلینیک طبق تقویم رسمی آمریکا روزی کاری محسوب میشود و انتخاب این روز نیز بر اساس پیشنهاد مجموعه موبیل مد که درواقع از ارکان این کلینیک هستند و با توجه به اینکه میهمانان امریکایی بسیاری قصد شرکت در این مراسم را دارند، تعیین شد.

- چه شد که اهتمام خود را بر راه اندازی کلینیک در مرکز تعلیمات اسلامی - که بنا به نظر بعضی از افراد فقط و لابد می بایست کارمذهبی انجام دهد - دائر کردید؟

به واقع اگر خوب به مساله نگاه کنیم درمی یابیم که این کار نیز در راستای نشر و گسترش تعالیم اسلام است. به واقع ما راه اندازی کلینیک و دستگیری از بیماران را امری دینی می بینیم. دلایل متعددی برای ایجاد کلینیک وجود دارد. دروهله اول همانگونه که می دانید وضعیت بیمه پزشکی در آمریکا شرایط بسیار سنگینی را برای مردم رقم زده است. یک خانواده معمولی بیش از هزار دلار نیاز به پرداخت بیمه در ماه دارد. یک عمل جراحی قلب بالغ بر صد هزار دلار برای یک خانواده هزینه دربردارد.
از آنجا که تفکر جامع اسلام توجه به همه ابعاد زندگی بشری را در خود دارد، هر انسان مسلمانی به راحتی درک می کند که راه اندازی چنین مرکزی با هدف کمک به بیماران چه قدر می تواند حسنات داشته باشد. توجه به آموزه های قرآنی نشان می دهد که یکی از وظایف انسان توحیدی "ومما رزقناهم ینفقون" است. یعنی هر توانایی و استعدادی که خداوند دروجود انسان قرارداده می بایست ابعادی از آن در جهت خدمت به مخلوقات خداوند به کارگرفته شود.
این جنبه از نگاه در میان پزشکان ابن سینا موجود بود و این پزشکان با اعتقادات انسانی و کرامت های اخلاقی خویش علاقه مند بودند در مسیری قرارگیرند که بتوانند خدمت خود را به افراد نیازمند اهدا نمایند وبرهمین اساس هم مجموعه پزشکان ابن سینا را تشکیل داده بودند اما شرایط خدمت چندان مهیا نبود.
درک این شرایط و توجه به این جوانب باعث شد تا ما مصمم به راه اندازی کلینیک شویم .
از سوی دیگر تعدد مراجعه افراد نیازمند و بیمار به ما به عنوان مرکزی دینی نیز بر اتخاذ این تصمیم بی تاثیر نبود. همانگونه که مستحضرید، افراد نیازمند به کمک در صورت اضطرار، اولین جایی را که مورد مراجعه قرار می دهند مراکز دینی و مذهبی چون مساجد است. آنها جهت استمداد و رسیدگی به مشکلات و مسایل خود به این مکانها مراجعه می کنند. اینجانب در بدو حضور خود در این کشور مراجعات متعددی از سوی چنین افرادی را داشتم که در مخمصه بیمه وبیماری گرفتارآمده بودند واز همینجا بود که این ضرورت را با احساس کردم . پس از برگزاری مشاوره های متعدد و باهمت پزشکان مجموعه ابن سینا به حمد الله این کلینیک علیرغم موانعی که وجود داشت ، ایجاد شد و به صورتی عمومی فعالیت خود را آغاز کرد وبه آحاد مردم خدمت رسانی کرد ونکته جالب اینکه علیرغم وقوع این کلینیک در مرکز اسلامی این کلینیک مختص مسلمانان نیست بلکه از گروههای مختلف به این کلینیک مراجعه می نمایند و درحال حاضر با اینکه کلینیک افتتاح رسمی نشده است و دوران آزمایشی خود را می گذراند، به مداوای بیش از 1000 بیمار همت گماشته است و با بهره گیری از مجموعه پزشکان بسیار شایسته و سطح بالا گامهای مهمی در زمینه توسعه خدمات رسانی به جامعه برداشته است.

- پس با این حساب افتتاح کلینیک و راه اندازی مرکزی جهت کمک و دستگیری از بیماران و درماندگان دراین کشور را امری دینی واسلامی تفسیر می کنید؟

همنیطور که عرض کردم دین اسلام دینی است جامع که به همه ابعاد زندگی بشر می پردازد. دردین اسلام عبادت که هدف خلقت است، صرفا در نماز و دعا خلاصه نمی شود بلکه هر فعل و عملی که قربه الی الله باشد و در راستای فرامین الهی و خداوندی باشد، موجب قرب ورضای پروردگار است چه این فعل کمک به خلق خدا باشد یا دستگیری از آنان و یا حتی مشاوره و راهنمایی در امور دنیوی و زندگی. ایجاد کلینیک نیز مقوله ای است که درهمین راستا تعبیر می شود. چنانکه قرآن شریف در آیه 32 سوره مائده می فرماید : اگرشما جان یک نفر را نجات دادید، کما اینکه همه بشریت را نجات داده اید: "کانما احیاء الناس جمیعا". توجه به همین یک جمله نشان می دهد که قراردادن یک نفر در مسیر صحیح چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ سلامتی چقدر ارزشمند و قابل تقدیر است. یا درجایی دیگر در سوره نحل آیه 97 از عمل صالح و نتیجه آن که حیات طیبه است سخن به میان می آورد. همه اینها به مثابه چراغهایی روشن مسیر را به ما نشان می دهند.
گذشتگان ما که با دستورات الهی آشنا بودند، عمر خویش را و زندگانی خود را در راه عمل صالح وقف و اهدا کرده اند. کسی که دین اسلام را بشناسد و همه ابعاد آن آگاهی پیدا کند، به کامل بودن و جامع بودن این دین مبین اذعان پیدامی کند. این دین به همه ابعاد زندگی بشری توجه نشان داده است. به محیط زیست توجه کرده است، توجه به همسایه را مدنظر قرارداده، دینی است که به حمایت از حیوانات و مراعات حقوق سایرین توجه نشان داده و اساس خود را بر همزیستی و مرافقت، مودت و نوعپرستی قرارداده است.
توجه به کنه و ذات دین اسلام، نشان می دهد که این دین که به فرموده پیامبر اسلام برای تکمیل کردن اخلاق آمده است، از چه توان وظرفیت بالایی برای اصلاح زندگی و تکامل حیات دنیوی انسان برخوردار است هر عمل پسندیده ای را می توان با هدف تقرب به ساحت الهی انجام داد.

- توجه به ظرایف دینی و یافتن مابه ازای تعالیم ودستورات دینی در دنیای امروز یکی از موضوعات مهم و درخور توجه دردنیای امروز است. چه موضوعی باعث شد که شما نسبت به این امور توجه نشان داده و سعی در تطابق امور دینی با امور دنیای روز قراربگیرید؟

برای پاسخ به این سوال بهتر است کمی به عقب تر برگردیم. بنده در خانواده ای روحانی متولد شده و رشد کرده ام و ازهمان ابتدا با آموزه های دینی و فرامین الهی آشنا شدم. اجداد و پیشینیان من نیزروحانی بوده اند و زندگی خود را وقف اسلام و رشد معارف اسلامی نموده بودندو بر همین منوال زندگی پربرکتی را داشته اند. تطابق آموزه های دینی با شرایط روز اجتماعی از همان ابتدا امری جا افتاده درخانواده ما بود. همه گذشتگان و پیشینیان بنده نه فقط در امور صرف معنوی که درخصوص تلفیق دین و دنیا تلاش کرده اند بدون آن که آلوده دنیا شوند. در منطقه رفسنجان خاندان ما معروف است به اینکه در دوران مختلف بارها وبارها اموال خود را وقف اهل بیت (ع) کرده اند. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که درخانواده ما اسنادی وجود دارد که اینک به لحاظ تاریخی نیز ارزشمندمحسوب می شود و آن اسناد که قدمت بعضی هایشان به بیش از 200 سال می رسد نشان می دهد که درخانواده بنده و در میان اجداد من، وقف اموال و دارایی ها ، رویدادی شایع و متداول بوده است. این نوع نگاه و گرایش در این خانواده به گونه ای شکل و تکامل یافت که درحال حاضر ابوی بنده در منطقه به عنوان زاهدی روحانی شناخته می شود و به اذعان همگان زندگی خود را مصروف آخرت خویش کرده است حال آنکه درحل مسایل دنیایی وارائه راهکار به مردم درخصوص بهبود معیشتشان نیزید طولایی دارند. ایشان در طول حیات خود به بنای چند مسجد، حمام عمومی و دیگر امور خیر که ذکر آن خالی از حوصله این مصاحبه است، مبادرت کرده اند و انجام عمل خیر توسط ایشان در آن منطقه زبانزد است. رشد و پرورش درچنین خانواده ای باعث شده است تا من نیز الگو برداری کرده و آموزه های دینی را به عنوان یک باید وباور در زندگی خود سرلوحه قرار دهم.

- به پدرتان اشاره کردید. چندی پیش در وب سایت مرکز خبری درخصوص کسالت ایشان درج شد و تقاضای التماس دعا و متعاقب آن سفر کوتاه و سریع شما به ایران برای عیادت ایشان. اگر ممكن است پيرامون اين سفر و علي‏الخصوص در مورد شخص ايشان بیشتر توضیح بفرمایید.

اخیرا سفر کوتاهی بعد از طی سه سال اقامت در امریکا به ایران میسر شد که ایشان را از نزدیک ببینم و رفتن من تاثیر بسیار مثبتی بر بهبودی ایشان داشت. ایشان فردی است زاهد و روحانی به تمام معنی کلمه. این که می گویم زاهد نه نظر شخصی من که اذعان عامه مردم و نظر توده مردم خطه است که با ایشان از سالهای دور نشست و برخاست داشته اند. فردی که عمر با برکت خود را توشه آخرت خود کرده است. آن چیزی که بنده از نزدیک شاهد بوده ام، تهجد ایشان، نماز شب هایشان، ختم قرآن، اهتمام به قرائت مستمر زیارات عاشورا و جامع کبیره به طور مداوم و عبادات و اذکارشان بوده است. من معتقدم ایشان از کنزها و گنجهای معنوی هستند که در این دوران به سختی یافت می شوند. ایشان هیچ وقت مجذوب ظواهر و زرق وبرق دنیا نشد و علیرغم مهیا بودن شرایط برای حضور در عرصه های مختلف دنیایی، عمر و حیات خود را مصروف و وقف نشر معارف اسلام وعمل صالح نمود و مردمی را در منطقه پرورش داد که دینداری و دین باوریشان در منطقه زبانزد خاص وعام است. مردم منطقه بسیار خود را مدیون راهنمایی ها و الطاف ایشان می دانند و برای ایشان جایگاه خاص و ویژه ای قائلند. همین زیبایی نگاه وزندگی ایشان باعث شد که بنده پی به ظرافت های دین مبین اسلام برده و خود را برای ادامه این مسیر آماده کنم.

آن چیزی که بنده از نزدیک شاهد بوده ام، تهجد ایشان، نماز شب هایشان، ختم قرآن، اهتمام به قرائت مستمر زیارات عاشورا و جامع کبیره به طور مداوم و عبادات و اذکارشان بوده است.

- پس به همین دلیل بود که شما هم به کسوت روحانیت درآمده و به تحصیلات حوزوی روی آوردید؟

به واقع بنده رفتن به حوزه علیمه قم وانتخاب این لباس را یکی از الطاف الهی درحق خود قلمداد می کنم. با استعداد درسی که در من بود، راه برای انتخاب همه نوع تحصیل برایم میسر بود، اما آشنایی با معارف اسلامی و اینکه می شنیدم بزرگان شیعه به چه مقامهای معنوی دست یافته اند و درکنار قال الصادق(ع) و قال الباقر(ع) ، چگونه زنگار را از وجودشان زدوده اند، این آرزو در من شکل گرفت که آیا می شود در جمع و جلساتی باشم که هماره سخن اهل بیت (ع) و پیامبر باشد؟

از آنجایی که همنشینی و نشست هر انسان با هربحثی باعث اتحاد وجودی انسان با موضوع می شود، قرین بودن انسان با آیات الهی، با کلام نورانی اهل بیت علیهم السلام نیز تاثیرات شگرف خود را دارد. توجه واهتمام به همین موضوعات باعث شد که بنده نهایتا حوزه علمیه را به عنوان مقصد تحصیل خود انتخاب کرده واینک که سالیان سال از این اتفاق می گذرد، هربار که به گذشته برمی گردم و مرور می کنم که آیا در آن موقع تصمیم درستی اتخاذکرده ام، نه تنها به شک نمی افتم که عزمم راسخ تر از پیش می شود.

- تحصیل در حوزه را چگونه یافتید؟

در زمانی که در حوزه علمیه بودم به لطف الهی هم در بعد تحصیل و هم در بعد تدریس به توفیقات شایانی نایل شدم. در تحصیل بالاترین مدارج و مراحل فقه واصول را پشت سر گذاشتم و در مسایل فقهی به مرحله ای رسیده ام که اینک در ابعادی از فقه نیاز به تقلید ندارم و به شخصه توانایی استخراج واستنتاج احکام شرعی را دارا هستم که از مراجع تقلید که اینک درقید حیات نیستند وبه رحمت خدا رفته اند و پیشتر اساتید بنده بوده اند نیز بر این موضوع صحه گذاشته وآن را تایید کرده اند.

درس سطح فقه و اصول را در محضر بزرگانی چون شیخ علی پناه اشتهاردی، مرحوم آیت الله وجدانی ، مرحوم آیت الله ستوده، مرحوم آیت الله پایانی و آیت الله اعتمادی پشت سر گذاشته ام.
درس خارج فقه واصول را در محضر بزرگانی چون آیت الله العظمی حاج شیخ جواد تبریزی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، و وحید خراسانی، تلمذ نموده ام.

درفلسفه وعرفان نیز به بالاترین مدارج علمی دست یافته ام. در زمینه فلسفه اسلامی از محضر بزرگانی چون حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی در درس شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری بهره برده و درمحضر آیت الله حسن زاده آملی کسب فیض نموده ام. در مدت ده سالی که در محضر آیت الله حسن زاده آملی بوده ام بیشترین بهره را از دروس فلسفه وعرفان ایشان برده ام وبیشترین اثرپذیری عرفانی را داشته ام. اشارات بوعلی سینا و اسفار ملاصدرا را از ایشان درس گرفته ام و تمهید القواعد ابن ترکه، شرح فصوص الحکم قیصری و مصباح الانس صدرالدین قونوی را که درس مخصوص عرفان ایشان برای شاگردان خاص بوده است را نیز درک نموده ام.

در مدت ده سالی که در محضر آیت الله حسن زاده آملی بوده ام بیشترین بهره را از دروس فلسفه وعرفان ایشان برده ام وبیشترین اثرپذیری عرفانی را داشته ام.

در کنار تحصیلات عالیه درحوزه علمیه قم مدت مدیدی نیز به تدریس در مدرسه علمیه کرمانی های قم و در حوزه علمیه خواهران دفتر تبلیغات اسلامی قم اشتغال داشتم و به بیش از دوهزار طلبه وروحانی در مدت ده سال تدریس نموده ام که بسیاری ازایشان درحال حاضر از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم و از رجال برجسته در عرصه های اجتماعی و فرهنگی می باشند.

به دلیل عرضه مباحث فلسفی و قرآنی در دانشگاهها و ورود به بحثهای فکری روز، مورد استقبال جامعه آکادمیک ایران قرار گرفتم و با استقبال غیرقابل توصیف دانشگاهیان روبروشدم. بر این اساس به دانشگاه دعوت شدم و بخشی از عمر خود را درمیان دانشگاهیان به ویژه اساتید و دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که یکی از مهمترین و بهترین دانشگاههای ایران محسوب می شود، سپری کرده ام ...

ادامه این مصاحبه را در بخش سوم که به زودی آماده می شود مطالعه نمایید.

قسمت اول