مشابه سازي انسان در آيينه‌ي قرآن

محمد علي عصاره زادگان


درست در يك قرن گذشته گريگور مندل قوانيني را تنظيم كرد تا تورات خصوصيات بيولوژيكي را تشريح كند. تصور اساسي اين قوانين بر اين است كه هر خاصيت وراثتي يك موجود، بوسيله عاملي بنام ژن كنترل مي‌شود، كه آن، ذره‌اي فيزيكي بوده و در جايي از سلول يافت مي‌شود. كشف قوانين مندل، در سال 1900 ميلادي تولد ژنتيك را نشان مي‌دهد. اين علم جديد در سه سال اول حياتش با سرعت تعجب‌آوري رشد كرد و با كشف نقش DNA، بشر وارد دومين عصر بزرگ ژنتيك شد. طي سالهاي 1952 تا 1966 ساختمان DNA درخشيد، كد ژنتيكي شكوفا گرديد و فرآيندهاي رونويسي و ترجمه شرح داده شدند. پس از آن در سالهاي 1971 تا 1973 بررسي ژنتيكي مجددا با سرعت شگفت آوري به جريان افتاد كه مي‌توان آن رافقط به عنوان يك دگرگوني در بيولوژي مدرن توجيه كرد.

يك متدولوژي كاملا جديد توسعه يافت و امكان داد تا آزمايشهايي را كه قبلا عملي نبودند، با موفقيت طرح ريزي و انجام شوند. اين روشها تحت عنوان علم بيوتكنولوژي ناميده شده‌اند و سومين عصر بزرگ ژنتيك را درخشان كرده‌اند و ما تازه در اواسط راهي هستيم كه توسط اين دگرگوني ايجاد شده و هيچ پاياني براي دورنماي مهيج آن قابل تصور نيست.

اما در علم بيوتكنولوژي توجه اذهان عمومي به وسيله‌ي مشابه سازي بخصوص مشابه سازي انسان در دهه‌ي 1960جلب گرديد؛ به ويژه با پيشرفت اين علم و انتشار نتايج حاصل از تحقياتي كه دانشمنداني چون رابرت بريجرد، توماس كينگ و جان گوردون بر روي جنين قورباغه‌ها و وزغ‌ها انجام دادند. نتايج نشان مي‌داد كه از يك سلول در حال تقسيم جنين وزغ يا قورباغه‌ مي‌توان دسته‌اي از اين موجود كه داراي ساختار ژنتيكي يكساني باشند، خلق كرد. اما در آن زمان بدليل جهت كلوي كردن موجودي كامل استفاده كنند. ولي همه مي دانستند روزي در آينده با پيشرفت علم، بشر به فن آوري كلون كردن انسان دست خواهد يافت. سالها موضوع كلون كردن يك موجود از يك سلول بالغ و تمايز يافته، فكر محققين و دانشمندان را به خود معطوف ساخته بود. پس از مطالعات بسياري كه صورت گرفت اكثر محققين به اين نتيجه رسيدند كه اين كار غير عملي است، اما عده‌ي اندكي از آنها دست از آزمايشات و مطالعات خود بر نداشتند تا اينكه در سال 1995 دكتر كيت كمپبل متخصص بيولوژي سلولي از موسسه‌ي رزلين در اسكاتلند توانست راه خاموش ساختن و غير فعال كردن ژنهاي يك سلول بالغ و بردن آن به فاز جنيني را بيابد و بدين ترتيب او توانست مهمترين مانع بر سر راه عملي ساختن روياي كلون كردن يك موجود را از يك سلول بالغ، برطرف سازد. در ادامه دكتر كيت كمپبل به اتفاق همكار خود دكتر يان ويلموت آزمايشات بسياري انجام دادند تا اينكه اين دو دانشمند به كمك هم توانستند شگفتي ساز سال 1997 در جهان شوند. آنها توانسته بودند كاري به ظاهر غير ممكن را ممكن سازند.

خبر تولد گوسفندي بنام دالي در سال 1997 در مؤسسه‌ي رزلين از يك سلول بالغ و تمايز يافته به سرعت در سراسر جهان پيچيد و جهانيان را در حيرت فرو برد. وجود اين گوسفند اولين گواه زنده‌اي بود دال بر اينكه دانشمندان يكي از پبچيده‌ترين مسائل بيولوژي سلولي را حل نمودند و اين سوال نگران كننده را در اذهان تداعي مي‌كرد كه آيا انسان نيز مي‌تواند بدين صورت كلون گردد؟

بطور كلي تكنيكي كه به كمك آن «دالي»‌ خلق شد، روش انتقال هسته بود، اما همانطور كه گفته شد چيزي كه دالي را منحصر به فرد نمود اين بود كه «دالي» اولين پستاندار كلون شده از يك سلول كاملا تمايز يافته بود.

عموما هر سلول در بدن يك موجود زنده‌ي بالغ، حاوي كليه‌ي اطلاعات ژنتيكي لازم جهت ساخت يك موجود كامل مي‌باشد، اما بايد اين نكته را بخاطر داشت كه در يك سلول، واقع در بافت خاصي در بدن، نظير سلولهاي كبدي يا بافت پوششي، فقط برخي از ژنها كه ويژه‌ي سلولهاي مزبور در آن بافت مي‌باشد فعال خواهند شد و بقيه‌ي ژنها پس از شكل گيري و رشد و نمو بافتها و اندامها در جنين خاموش و غير فعال مي‌شوند. پس اولين مانع مشابه سازي موجودات از يك سلول بالغ، خاموش و غير فعال مي‌شوند. پس اولين مانع مشابه سازي موجودات از يك سلول بالغ، خاموش و غير فعال ساختن تمامي ژنهاي موجود در ساختار ژنومي سلول بالغ است. در اينجا جهت روشن ساختن بهتر موضوع كلونينگ خلاصه‌اي از روش كلون كردن يك موجود از يك سلول بالغ را شرح داده و سعي بر ساده نمودن مطلب خواهيم داشت.

مراحل مشابه سازي يك موجود زنده
1ـ فراهم كردن يك سلول (مثلا سلول اپيدرم) از موجودي كه مي‌خواهيم آن را كلون كنيم. اين سلول حاوي تمامي ژنهاي مورد نياز جهت ساخت يك موجود كامل، مشابه موجود دهنده‌ي سلول است، اما در حالت طبيعي فقط ژنهاي ويژه‌اي در سلولهاي اپيدرم فعال هستند.

2ـ سلول را به مدت حدود 5 روز در محيط فقير از لحاظ مواد غذايي مورد نياز جهت رشد و نمود سلول قرار مي‌دهيم، قرار دادن سلول در اين شرايط به جهت متوقف ساختن چرخه‌ي تقسيم سلولي و بردن سلول در فاز خاموش و يا غير فعال است. با اين عمل احتمالا سلول وارد مرحله‌ي جنيني خود مي‌شود. در اين حالت سلول مزبور بطور بالقوه مي‌تواند تمام ژنهاي مورد نياز جهت ساختن يك موجود كامل را بارز سازد.

3ـ يك سلول تخمك از جنس مؤنث تهيه كرده آن را در يك بتري در شرايط خاص آزمايشگاهي زنده و فعال نگه مي‌داريم.

4ـ در اين مرحله هسته را از سلول تخمك بدون اينكه آسيبي به سلول وارد شود، خارج مي‌كنيم.

5ـ سلول اپيدرم و سلول تخمك بدون هسته را با شوك الكتريكي با يكديگر ادغام مي نماييم.

6ـ در اين مرحله جنين را در مراحل ابتداي رشد و نمود، در يك فرصت مناسب به رحم مادر جانشين انتقال مي‌دهيم.

7ـ پس از يك دوره بارداري، نوزاد متولد شده، مشابه موجودي خواهد بود كه سلول اپيدرم را از آن گرفته بوديم.

با مقدمه‌اي كه ذكر شد بايد خاطر نشان ساخت، اين روش مشابه سازي انسان به مانند هر فن آوري نوين ديگري مي‌تواند داراي مزايا و معايبي باشد و به تعبيري همچون يك شمشير دولبه است كه خود به هنگام موازنه بايستي مورد داوري صحيحي قرار گيرد.

تولد اولين پستاندار كلون شده، بلافاصله اخلاقيون و دانشمندان را به تكاپو انداخت و آنان بحث مشابه سازي انسان را از دو ديدگاه مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار دادند. اخلاقيون سعي كردند جهانيان را متوجه عواقب دهشتناك و غير قابل كنترل فن‌آوري كلونينگ انسان نمايند و اين سبب گرديد تا بسرعت اين عمل در تمامي كشورهايي كه پتانسيل كلون كردن انسان را داشتند ممنوع اعلام شود. در مقابل؛ طرفداران فن‌آوري كلونينگ انسان، موصوع را از چند جهت مورد بحث قرار مي‌دهند. آنها بر اين اعتقادند كه در كلون كردن انسان هرگز كپي برابر اصل نيست! و فرد كلون شده در واقع دو قلوي همسان با قرد است، البته با يك نسل تأخير و نه چيز ديگر! يعني اينكه انسانها تنها زاييده‌ي ساختار ژنتيكي خود؛ كه از والدين به ارث برده‌اند؛ نيستند، بلكه عوامل مختلفي در شكل گيري ساختمان فيزيكي و همچنين روح و روان آن نقش دارند. در ذيل به برخي از موارد مهم آنها اشاره مي‌نماييم.

عوامل محيطي همچون؛ منطقه‌ي جغرافيايي، وضع اقتصادي، وضع فرهنگي، نحوه‌ي تولد، محيط زهدان، عادات غذايي و حتي ترتيب تولد مي‌تواند اثرات چشمگيري بر روي صفات مختلفي نظير؛ قد، رنگ بدن و خصوصيات شخصيتي فرد داشته باشد. همچنين مطالعات نشان داده است كه عوامل محيطي مي‌توانند تاثير بسزايي در ايجاد غالب بيماريهاي رواني و برخي بيماريهاي ژنتيكي نيز، داشته باشند.

جهش‌ها: عامل مهم ديگر در ايجاد اختلاف بين انسانها، جهش‌هاي ايجاد شده در ساختار ژنتيكي هر فرد است. ايجاد جهش‌ها تحت اثر عوامل محرك بسياري چون مواد شيميايي، اشعه‌هاي يونيزان و كيهاني و يا حتي بطور خودبخودي با عامل ناشناخته، باعث تغييرات چشمگيري در ژنوم هر فرد مي‌شوند بنابراين با توجه به ماهيت اتفاقي بودن جهش‌ها و انواع بي‌شمار آنها، يكسان بودن دو فرد از لحاظ ژنتيكي غير ممكن به نظر مي‌آيد. بطور كلي جهش‌هاي ايجاد شده در ساختار ژنتيكي افراد، باعث تنوع شگفت آوري در جمعيتها و نژادهاي مختلف مي‌شوند.

طريقه‌ي وراثت ميتو كندريها: همانطور كه مي دانيم ميتوكندريها در داخل هر سلول تنها ارگانهايي هستند كه حاوي DNA حلقوي خارج كروموزومي مي‌باشند. ميتوكندريها حاوي ژنهايي هستند كه معادل آنها در ژنوم هسته وجود ندارد. نكته‌ي قابل توجه در اين قسمت اين است كه ژنهاي پراكنده در DNA ميتوكندريها بر خلاف فرآيندهاي شناخته شده‌ي حاكم بر وراثت، فقط از طريق ميتوكندريهاي موجود در سيتوپلاسم تخمك به جنين منتقل مي‌شود و اسپرم هيچ نقشي در انتقال ژنهاي موجود بر ژنوم ميتوكندريها ندارد. نكته‌ي ديگر اينكه هر تخمك و تمامي سلولهاي بدن نه فقط يك ميتوكندري بلكه صدها ميتوكندري دارند و هر كدام از آنها نيز مي‌تواند چند مولكول DNA ي حلقوي خارج كرومزومي داشته باشد. با توجه به اين نكات به خوبي روشن است كه موجود كلون شده، ژنهايي را به ارث خواهد برد كه از ميتوكندريهاي سيتوپلاسم تخمك بوده و اين ژنها در هسته سلول بالغ وجود ندارد لذا اين موجود كلون شده در آينده داراي خصوصياتي خواهد بود كه در موجود دهنده‌ي سلول، اثري از آنها موجود نيست.

در اينجاد ما قبل از بحث پيرامون كلونينگ انسان از ديدگاه قرآن؛ به گوشه‌اي از مزايا و معايب عملي شدن اين روش؛ مزايا و معايبي كه دانشمندان و اخلاقيون براي آن قائل شده‌اند؛ اشاره مي نماييم.

دانشمندان موافق با كلونينگ انسان و موجودات ديگر، از كاربردهاي اين روش، استفاده از آن را در موارد ذيل پيشنهاد مي‌نمايند:

استفاده از كلونينگ در صاحب فرزند كردن زوجهاي نابارور، درمان بيماريهاي لاعلاج كنوني، كاربرد كلونينگ در سوختگي‌هاي و جراحي‌هاي زيبايي و پلاستيك، كلون كردن حيواناتي كه از قبل، جهت توليد دارويي خاص براي مصارف درماني ترانس ژنيك شده‌اند، توليد شيرهاي خوراكي با ساختاري مشابه شير مادر توسط حيوانات ترانس ژنيك نظير گاو و گوسفند و كلون كردن حيواناتي كه اعضاء آنها از نظر ساختار ژنتيكي شبيه به اعضاء انسان بوده و استفاده از آنها در پيوند اعضاء و اما اين فن‌آوري مانند ديگر فن‌آوري‌هاي ابداع شده، مي‌تواند مورد سوء استفاده قرار گرفته و براي مقاصد غير انساني و بسيار وحشت آور و پليد سود جويان بكار رود. مثلا استفاده از مشابه سازي انسان در ايجاد جمعيتهاي بزرگ انساني و استفاده از آنها در جنگها، استفاده از انسانها بعنوان موش آزمايشگاهي جهت آزمايش سلاحهاي كشتار جمعي و بررسي اثر آنها در سيستمهاي فيزيولوژيك بدن انسان، همچنين استفاده از انسانهاي كلون شده بعنوان بدل افرادي كه از نظر سياسي و اجتماعي داراي اعتبار هستند و... . با ذكر اين مقدمات متوجه مسائل اخلاقي مشابه سازي انسان مي‌شويم و به بررسي تفصيلي نظر قرآن كريم پيرامون اين مسائل پرداخته و در سايه سار قرآن كريم با اشاره به آياتي چند درباره‌ي جسم و نفس و روح، بطور اختصار پاسخ برخي شبهات را ارائه خواهيم نمود. به عنوان مقدمه، يكي از ديدگاههاي اسلام، پيرامون انسان و شناخت انسان را شرح مي‌دهيم. براساس اين ديدگاه، انسان سه پايه‌ي متمايز براي شناخت دارد و در واقع از سه قسمت تشكيل شده است:

1ـ جسم
از همين دست و پا و جسم مادي تشكيل شده است و بطور كلي در فيزيولوژي و بيولوژي و ژنتيك و غيره ( بطور كلي در علوم پزشكي) از آن صحبت مي‌كنيم. اين جسم مادي با جسم حيوان نيز تفاوت چنداني ندارد و هماني است كه در حيوانات نيز وجود دارد، فقط متكاملتر شده است و مي‌توان گفت كه به لحاظ مكانيزمهاي موجود در بدن، پيشرفته‌ترين و شگفت انگيزترين روابط را در مقايسه با ساير موجودات زنده دارا مي‌باشد.

خداوند درباره‌ي اين آفرينش نيكو در قرآن مي‌فرمايد: «سبح اسم ربك الاعلي. الذي خلق فسوي. و الذي قدر فهدي» (بنام پروردگارت كه بلند مرتبه است، تسبيح بگو. همانكه آفريد و سامان بخشيد (نيكو آراست). همان كسي كه اندازه آفريني و راهنمايي كرد.)

و از اين دست آيات الي ماشاءا... در قرآن يافت مي‌شود.

2ـ نفس
نفس در انسان، مجموعه‌ي احساسات، عواطف، تمايلات، انفعالات، شهوتها، آرزوها، خواسته‌ها، همه‌ي تجارب زندگي و همه‌ي چيزهايي است كه از طريق وراثت به او رسيده‌اند و در واقع همان شخصيت انسان را تشكيل مي‌دهد. آن چيزي كه بين ما و ديگران، اختلاف پيش مي‌آورد، نفس است نه روح، نفس انسانهاست كه متحول مي‌شود و تكامل مي‌يابد.

اين نفس همان ماهيتي است كه قابل تغيير و تكامل است و در فارسي آن را به «خود» تعبير مي‌كنيم. ماهيتي كه در انسانها يكي را از ديگري متمايز مي‌سازد نفس است و آن قسمتي كه روز قيامت در برابر خداوند مسئول است و مورد بازخواست قرار مي‌گيرد نفس است نه روح زيرا روح همانطور كه ذكر خواهد شد، خطا نمي كند و جسم هم چندان در اين عرصه مهم نيست، زيرا در حال تغيير و تحول دائميست. ولي آن چيزي كه عصاره‌ي وجود انسان است، نفس اوست و بنابراين در روز قيامت هم نفس انسان است كه مورد بازخواست قرار مي‌گيرد.

«ا... بتوفي الانفس حين موتها و التي لم تمت في منا مها فيمسك التي قضي عليها الموت و يرسل الاخري الي اجل مسمي ان في ذلك لايت لقوم تيفكرون» (آيه 42 سوره زمر)

(خداوند نفسها را به هنگام مرگ آنها و نيز آن را كه نمرده است در خوابش مي‌گيرد سپس آنرا كه مرگش را رقم زده است، نگاه مي‌دارد و ديگري را تا زماني معين گسيل مي‌دارد. بي‌گمان در اين امر براي انديشه در آن مايه‌هاي عبرت است.)

3ـ روح
براساس آيه‌ي قرآن «ويسالونك عن الروح قل الروح من امر ربي» (سوره اسراء،‌ آيه 85)، روح نيز از جانب امر پروردگار است و امر يعني اراده، يعني چيزي كه از طرف خدا براي انسان نازل شده است و آنرا به نماينده‌ي خدا در درون انسان مي‌توان تشبيه نمود. اين روح همان ماهيتي است كه از طرف خدا به سوي انسان نازل گرديده است. اين روح پاك و منزه است و از هر گناهي مبراست، زيرا نماينده‌ي خداست و خطا نمي كند. بخصوص كه در قرآن شاهد هستيم كه روح هيچ كجا جمع بسته نشده است و بصورت ارواح نيامده است، زيرا روح يك حقيقت واحد است، يعني تعدد ندارد و بين انسانها تفاوتي نيست و هر كدام، يك حقيقت هستند. مثل نور خورشيد كه متشعشع مي‌شود و به انسانها و نقاط مختلف مي‌رسد و اين نور، همان نور است.

«ا... نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها المصباح...» (آيه 35 سوره نور)

نوري كه بر هر يك از انسانها مي‌تابد يكسان و از يك حقيقت واحد است و به همين علت روح نيز به صورت يكسان مي‌آيد، در حاليكه نفس به صورت جمع آمده است. در لغت عربي ديده مي‌شود، هنگامي كه بيان گردد كه تصادفي شد و عده‌اي كشته شدند، مي‌گويند نفوس آنها كشته شد، نمي‌گويند ارواح آنها كشته شد. زيرا روح قابل كشته شدن نيست. روح تجلي خداست. نماينده‌ي خداست. آنجا كه اين انسان قابليت كشف و استعداد درك روح را دارد، روح به او كمك مي‌كند و هنگامي كه به علت مرض، خطر يا به هر علت ديگري اين جسم و اين نفس از حالت طبيعي خود خارج مي‌شوند، اين روح نيز بلااستفاده مي‌گردد و نمي تواند با حالت طبيعي خود خارج مي‌شوند، اين روح نيز بلااستفاده مي‌گردد و نمي‌تواند با انسان ارتباط برقرار كند و به جانب قدس( از همان محل اصلي خود كه آمده بود) بازگشت مي كند. به قول مولانا در بيان اين رابطه:

تن همي نازد به خوبي و جمال روح پنهان كرده كروفرو بال

گويدش اي مزبله تو كيستي يك دو روز از دولت من زيستي

باش تا روزي شوم از تو نهان ناز و غنجت مي‌نگنجد در جهان

و همچنين:

بار ديگر از ملك قربان شوم آنچه اندر وهم نايد آن شوم

پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويدم كانا اليه راجعون

در قرآن، ما وجود آدمي را با چنين اوصاف نظاره‌گر هستيم:

«لقد كر منا بني آدم... »(آيه 70 سوره اسراء)

«اني جاعل في الارض خليفه»(آيه 30 سوره بقره)

«و علم آدم الاسماء كلها...» (آيه 31 سوره بقره)

اينكه به مشكلات اخلاقي و شبهات اعتقادي كه پيرامون «مشابه سازي انسان» به وجود مي‌آيد در قالب سه محود مي‌پردازيم:

با توجه به وجود دو بعد ديگر، غيراز بعد جسماني در انسان كه سيطره دارند بر جسم و همچنين از منظر قرآن، اصلي‌تر و غايي انسان هستند؛ استفاده از انسانها به عنوان بانك اعضا عملي مذموم است. زيرا كه عمدتا توجه‌اش به جسم معطوف است، بدون در نظر گرفتن آن دو بعد ديگر. در زمينه‌ي استفاده از انسانها در جنگها و بررسي اثر سلاحها و بطور كلي ابزارهايي براي تحقيقات علمي نيز علاوه بر وجود ساير وجوه انسان، وجود كرامت و خليفه الله و نفخه الهي بودن و ساير اهداف غايي كه خداوند از خلقت انسان مطرح كرده است، متوجه قبح اين عمل مي‌شويم.

در مورد معاد، لازم به ذكر است كه با توجه به اين كه عده‌اي قائل به معاد جسماني هستند و عده‌اي نيز مخالف آن مي‌باشند (قائلين به قيد جسماني بودن معاد ) و هر يك نيز در استدلالات خود به آياتي اشاره مي‌كنند. ما بايد ببينيم كه آيا در صورت وجود مشابه سازي انسان، خللي در معاد جسماني پيش مي‌آيد يا نه؟

با توجه به تقسيم بندي كه درباره‌ي جسم و نفس و روح انجام داديم، شبهه‌ي معاد مي تواند با وجود نفس، حل شود كه نماد همان «بدن مثالي » است كه از جنس لطيف بوده (نه از جنس بدن مادي) و آن نيز مستوجب كيفر مي‌شود، ولي در عين حال با توجه به آيات و روايات پيرامون برانگيخته شدن انسانها از قبور كه ناظر بر معاد جسماني است، عده‌اي شبهه وارد مي‌كنند كه در اينصورت ما داراي بدن مشترك خواهيم شد و قسمتهايي از بدن ما ممكن است سابقا جزئي از بدن شخص ديگر در ساليان قبل بوده باشد و يا در مورد انسانهاي كلون شده از يك جنس (به لحاظ ژنتيكي ) بوده و داراي منشاء همانند ديگر هستند و اين شبهه نيز با توجه به آيه‌ي 4 سوره‌ي «ق» قابل حمل مي‌باشد و جاي بحثي باقي نمي‌گذارد.

«قد علمنا ما تنقص الارص منهم و عندنا كتاب حفيظ» (بتحقيق ما مقداري كه زمين از آنها مي‌كاهد را مي‌دانيم و كتاب حفظ (لوح محفوظ) نزد ما است.)

در انتها به «محال بودن يكساني انسانها از لحاظ جسماني و روحاني » اشارتي مي‌رود. در زمينه‌ي روحاني يا همان بعد معنوي، همانطور كه مي دانيم، عامل محيط نيز مؤثر است و دانشمندان شاهد تفاوتهايي از لحاظ اخلاقي و فردي در دوقلوهايي كه در شرايط اقليمي و اجتماعات متفاوت رشد كرده‌اند بوده‌اند و مساله بديهي مي‌نمايد ولي در مورد اختلافات جسماني نيز پاسخ را با آيه‌ي قبل داديم كه در كل قضيه خللي وارد نمي‌كند و خداوند مي‌داند كه زمين چقدر از وي كاسته است و ما چه اشتراكهايي و تفاوتهايي با يكديگر داريم. نكته‌ي ميتوكندريها هم كه در مقدمه ي بحث (در قسمت علمي مساله كلونينگ ) ذكر آنها رفت مزيد بر علت است. ما متوجه شديم كه امكان وجود دو انسان كه از لحاظ ژنتيكي بطور كاملا يكسان باشند محال است كه يكي از برهانها حتي در انسانهاي كلون شده نيز همان كيفيت تقسم ميتوكندريها است. در قرآن هم اشاره به يك لطيفه‌ي ديگري شده است كه اين را نيز مي‌توان مورد استفاده قرار داد. (عدم تشابه جسماني دو فرد در جهان) بدين صورت كه خداوند در قرآن در سوره‌ي قيامت آيه‌ي 4 مي‌فرمايد:

«بلي قادرين علي ان نسوي بنانه» ( حق اين است كه تواناييم بر اين كه سر انگشتهاي او را – جمع – فراهم آوريم كه بعدها متوجه شدند كه حتي در دوقلوهاي يكسان هم، اثر انگشت دقيقا يكسان نيست و در مورد افراد كلون شده هم تفاوتهايي از اين دست بدون شك وجود دارد(هم در ظاهر جسم و هم در باطن جسم).

در انتها خداي بزرگ را شكر مي‌كنيم كه به ما اين كتاب هدايت را عنايت فرمود تا بتوانيم از اين بحر گسترده معاني و چشمه‌ي فوار حقايق، در هر عصر و زماني نياز خود را برداشت كنيم و هر گونه دغدغه فكري را كه عمدا يا سهوا برايمان ايجاد مي‌شود در آن يابنده باشيم.

به عنوان حسن ختام مطلبي را از يكي از علماي شيعه (حضرت آيت ا... طهراني ) كه در واقع پيش گوي مشابه سازي انسان بوده است نقل مي‌نماييم. حضرت مولف (قدس سره) در حدود 24 سال پيش (سنه 13900 هجري قمري ) اين نكته را بيان فرموده‌اند كه: «پس همانطوريكه باغبان در بعضي از گياهان احتياج به تخمكاري ندارد و يك تكه از آن گياه را مي‌برد و قلمه مي‌زند و پس از مدتي تكامل سلسله‌ي علوم تجري بشري به جايي رسد و زماني فرا رسد كه شخصي بيايد و يك تكه از گوشت زنده بدن انسان را كه بريده و برداشته است قلمه بزند و از يك سير گوشت يك ميليون بچه درست كند.»


فهرست منابع:
1ـ «قرآن كريم» ، ترجمه‌ي حضرت آيت الله مكارم شيرازي.
2ـ «مثنوي معنوي» ، مولانا جلال الدين محمد بلخي، تصحيح و تحقيق ينولد نيكولسون.
3ـ «معاد شناسي» 6. مرحوم علامه آيت ا... طهراني .
4ـ پايگاههاي اطلاع رساني جهاني پيرامون مشابه سازي انسان.
5ـ «خودساز ، شهيد دكتر مصطفي چمران، انجمن اسلامي جوانان، سال 1357.
6- Medical Genetics Tampson & Tampson- 1999.
7- Journal of New science, gan. 1999.Nev. 1999.sep. 1999& jan.2000.
8- Journal of News week, may 1997.
9- The genetic revolution and human rights . Burley, 1994.
10- Biotechnoloy; Principles and applications of recombinant DNA.
Bernard R Glick,j.pasternak, second edition, 1998.
11ـ اصول ژنتيك و بيماريهاي ارثي، تاليف دكتر محمد حسن كريمي نژاد.
 

منبع: فصلنامه‌ي دانشگاه اسلامي از طر يق، سايت بنياد انديشه اسلامي