ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي وقف‏

راحله يگانه‏


چکيده
بسياري از معضلاتي که در زمينه هاي مختلف گريبانگير مردم جامعه است تنها به وسيله دولت و دستگاههاي اجرايي قابل حل نبوده و مشارکت و معاضدت خود مردم است که معضلات را از سر راه رشد و توسعه آن جامعه بر خواهد داشت. وقف نهادي است که از طريق آن مي توان بخش قابل توجهي از مشکلات و تنگناهاي جامعه را شناخت و اموال و دارايي هاي افراد نيکوکار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار بست. اين نهاد با وجود برخورداري از قدمت زياد آنطور که شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مکتوم و مستور مانده است. اميد آنکه اين نوشتار بتواند به بخشي از ثمرات و اثرات اين حرکت خداپسندانه و مردم گرايانه در عرصه هاي مختلف بپردازد و نقش آن را در جامعه تبيين نمايد.
در اين مقاله نقش نهاد وقف را در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مورد بررسي قرار مي دهيم. پس از تعريف واژه وقف، پيشينه نهاد وقف و وجود آن را دراسلام و بعد از اسلام و يا تأثير پذيري از جهان بيني اسلامي مورد اشاره قرار خواهد گرفت وگستردگي زمينه هاي مختلف آن تبيين خواهد شد. همچنين سيره عملي پيامبر و ائمه معصومين در زمينه وقف به صورت مستند از منابع روايي ارائه مي گردد و آنگاه نقش اين نهاد در جامعه از سه رويکر اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بطور نسبتاً مبسوط تشريح مي گردد و همچنين نقش توسعه اي آن و در انتها مطالب مطروحه جمع بندي و نتيجه گيري خواهد شد.

پيشگفتار
وقف در لغت به معني ايستادن و پايندگي و اصطلاحاً حبس کردن عين ملک يا مالي است که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود که قاموس قرآن از آن به" حبس العين و نسبيل المنفعه" تعبير کرده است.1) در برخي متون نيز " تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه " آورده شده است. 2) به عبارت ديگر وقف (جمع آن اوقاف) کلمه اي عربي است که در لغت به معناي محدوديت و ممنوعيت به کار مي رود ودر دين اسلام اصطلاحي است دال بر حفظ و نگهداري اموالي خاص جهت بکارگيري منافع آن در کارهاي انسان دوستانه و امور خيريه به شرط آن که منافع، فقط در هدف يا اهداف تعيين شده براي آن مصرف شود.
حسن بن يوسف حلي معروف به علامه حلي (648-726 ق) در کتاب" تبصره المتعلمين" مي گويد: وقف آن است که اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خير صرف کنند 3) و مي دانيم خير، کار نيکي است که به سامان فرد و اجتماع کمک کند. عده اي نيز اين تعريف را منبعث از حديثي مي دانند که از نبي اکرم (ص) در جواهر الکلام نقل شده که فرمود: "حبس الاصل و سبل المنفعه "4) اين تعريف مارا به يک ويژگي مهم در وقف که همانا استمرار و دوام باشد رهنمون مي کند و به ديگر سخن وقف در مورد املاک و اموال ماندگاري به کار مي رود که بتوان در آمدها و عايداتي از آن بدست آورد و در موارد مشخص مصرف نمود. بنابراين زمين و ساختمان [که اموالي ماندگار هستند] بيشتر مورد وقف قرار مي گيرند تا اشياي ديگر هر چند در مورد کتاب، ابزار کشاورزي، احشام، سهام و اوراق بهادار و پول نقد نيز وقف وجود دارد.

مقدمه
از ويژگيهاي اموال و دارايي ها، قابل نقل و انتقال بودن آنهاست که يا بطور اختياري بوسيله خريد و فروش صورت مي گيرد ويا با عوامل غير اختياري مثل ارث عملي مي گردد. قانون وقف اين ويژگي نقل و انتقال را از موقوفه سلب مي کند و از اين رو وقف به حبس 5)تعريف مي شود. يعني اصل مال مي ماند و منفعت آن، جا به جا و منتقل و مردم از منافع آن بهره مند مي شوند و اين همان معناي حديث نبوي است.
چيزي که وقف را از ساير نهادهاي مالي اسلام متمايز مي سازد ماندگاري اصل موقوفه است که حتي از معناي لغوي وقف نيز برداشت مي شود. فرهنگ نامه آکسفورد هم به دوام و هميشگي بودن وقف اشاره دارد.6)
از لحاظ فقهي هم، چنانچه براي مالي گفته شود، تا مدتي در مورد مشخصي صرف شود آنگاه به خود شخص باز گردد، اگر چه صحيح است اما ديگر وقف نيست زيرا ثبات و دوام آن خدشه دار شده است 7)اگر از وقف به صدقه جاريه، نيز ياد مي شود مراد صدقه اي است که مستمراً ادامه دارد بطوريکه اصل آن ثابت و منافعش در جريان است.
وقف را از نظر کسب منافع و عوايد مي توان به دو نوع تقسيم کرد: الف) وقف انتفاع که مقصود ار آن تحصيل درآمد مادي نيست مانند: احداث مسجد، حسينيه، پل، جاده و....که همواره با عوارض خارجي مثبت همراه است.ب) وقف منفعت که به منظور کسب درآمد مادي صورت مي گيرد تا در موارد مشخصي هزينه گردد مانند اينکه مغازه اي وقف شود تا از عوايد آن بتوان مدرسه اي را اداره کرد. 8)از لحاظ سرپرستي در خصوص برداشت درآمد هزينه کردن منافع موقوفات، وقف يا به صورت عامه است که سرپرستي آن از اختيارات دولت اسلامي مي باشد و يا به صورت خاصه است که واقف به هنگام وقف فرد مشخصي را به عنوان موقوف عليه تعيين مي نمايد. 9)

نگاهي کوتاه به پيشينه تاريخي وقف

وقف در اسلام
اوقاف که احباس هم ناميده مي شود دردوره بعد از ظهور اسلام با توجه به تعاليم نوع دوستانه اي که در اين دين الهي آمده است با شکلي گسترده و فراگير شيوع يافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلکه در راه تعليمات و زدودن فقر نيز به کار گرفته شد و نقش اجتماعي و فرهنگي گسترش يافته اي را در حيات مسلمانان ايفا نمود.
طبق مدارک تاريخي نخستين وقف در اسلام توسط پيامبر اسلام (ص) انجام شد.آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام "بساتين السبعه" که به ايشان هديه شده وقف نمودند و توليت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه واگذار کردند. اين بوستان ها متعلق به يک يهودي بنام مخيريق بود که در جنگ احد به ياري پيامبر آمده بود، مخيريق نامي از اغنياي احبار يهود بني قينقاع اسلام ناورده است که به صف مجاهدان اسلام پيوست و وصيت کرد که اگر کشته شد دارايي اش را در اختيار حضرت محمد (ص) قراردهند تا به هر خير که خدايش فرموده و خود خواهد هزينه کند.10)
بطورکلي در دوران بعد از اسلام نيز هر وقت امنيت و آرامش نسبي پديدار مي شد زمامداران و وزراء و مردم ثروتمند انسان دوست، دست به فعاليت هاي عام المنفعه مي زدند و يا مبادرت به وقف املاک خود مي نمودند.11)
عوايد موقوفات معمولاً براي نگهداري مسجد، مدرسه يا بيمارستان به مصرف مي رسيد، فقط در ادوار متأخر، وقف کردن ملک براي افراد يا خاندان ها افزايش يافت.

وقف در سيره پيامبر اسلام
رفتار و شيوه پيامبر اکرم (ص) به صورت قول يا فعل در رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامي داراي اهميت فراواني است. به موجب تأکيدي که آن حضرت به مسأله وقف و نتايج مثبت آن در جامعه داشتند، بسياري از مؤمنين سعي مي کردند بخشي از امکانات مالي خود را وقف امور خيريه کنند.
پيامبر اکرم مي فرمايند:" ان مما يلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته عنماً نشره و ولداً صالحاً ترکه و مصحفاً ورثه او مسجداً بناه اوبيتاً لابن السبيل بناه او نهراً اجراه و صدقه اخرجها من ماله في صحه و حياته و نلحقه من بعد موته: 12) چند چيز است که بعد از مرگ مؤمن پاداش آنها به او مي رسد: علمي که از خود به يادگار گذاشته است، فرزند صالحي که جانشين خوبي براي او باشد و قرآني که به ارث گذاشته باشد، يا مسجدي که ساخته است يا نهري که آن را جاري ساخته است يا صدقه اي که در حال حيات خود انجام داده است."
از اين حديث مي توان سه مسأله را بيان کرد: 1. وقف اموال، ارزش علم و فرزند صالح در يک رديف ذکرشده است 2. در طول تاريخ اسلام ارتباطي جدايي ناپذير بين وقف اموال، دانش و فرزند صالح وجود داشته است.3. وقف اموال باعث دستيابي انسان به دانش و فرزند صالح مي شود.

وقف در سيره ائمه معصومين
بعد از پيامبر اکرم (ص)‌، ائمه معصومين (ع)، الگوها ونمونه هاي عيني تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعيين کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهميت وقف در نظر ائمه (ع) تا آنجاست که حضرت علي (ع) در يکي از وقف نامه هايش هدف خود را از وقف چنين بيا ن مي کند: "ابتغاء وجه الله لير لجني الله به الجنه و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه: به منظور جلب رضايت الهي تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد واز آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرمايد. در روزي که صورت هايي سفيدند و صورت هايي سياه." 13)
در ميان ائمه (ع) حضرت علي (ع) بيشترين وقف را داشته است، علي (ع) در مدت 25 سال امامت خود به کارهاي کشاورزي و باغداري مشغول بودند و از اين طريق املاک ومزارع فراواني را به دست مي آوردند..آن حضرت غلات باغها را در راه رضاي خدا به صورت زکات و صدقه واجب يا مستحب انفاق مي کردند و در آخر عمرشان همه باغها و مزارع را وقف کردند.
اين باغ ها براي حجاج خانه خدا و براي فقرا خانه شد. از جمله موقوفات حضرت علي (ع)، صد چشمه آب بود که براي حاجيان خانه خدا وقف کرد از آن حضرت روايت شده است که فرمودند:" صدقه و حبس دو ذخيره هستند، پس آنها را براي روزگار خودش حفظ کنيد." 14)حضرت فاطمه (س) نيز بسياري از باغ هاي خود را در مدينه وقف کرد. 15) امام حسن (ع) و امام حسين (ع) هم باغ هاي خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدينه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است وقف کرده اند. 16) ساير ائمه (ع)، املاک و اموال خود را در راه خدا و براي رفع نياز فقرا وقف کرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نيز موقوفاتي در مدينه داشتند.

وقف در ايران
وقف در ايران سابقه طولاني دارد بطوريکه نذورات و وقف اموال به آتشگاه ها و معابد از دوران باستان متداول بوده است و در دوره اسلامي نيز با تحول در شکل و احکام آن ادامه پيدا کرده است. اوقاف در ايران از زمان تصرف سرزمين ايران بدست مسلمانان عرب و در قرن اول هجري رو به گسترش و تحول نهاد.
مرحله اول توسعه وقف در ايران با تصرف زمين هاي" مفتوح العنوه "،(اراضي که مسلمانان از کفار از طريق جنگ به تصرف درآوردند) آغاز مي شود.زيرا اينگونه اراضي در حکم وقف است. در دوره خلفاي عباسي که به عصر طلايي تمدن اسلامي شهرت دارد، رقبات موقوفه و درآمد آنها در تمام ممالک اسلامي رو به فزوني نهاد و مردم خير انديش و امرا و وزرا و بزرگان و تجار موقوفات زيادي را براي امور عام المنفعه از خود به يادگار گذاشتند.17)

در دوره سامانيان در نيمه‌دوم قرن چهارم تشکيلات اداري به نام ديوان اوقاف بوجود آمد که به کار مساجد و اراضي موقوفه رسيدگي مي کرده است. قبل از آن وظيفه اداره اوقاف بر عهده قضات بوده است. از به وجود آمدن ديوان اوقاف معلوم مي شود که در اين دوره موقوفات نسبتاً فراوان بوده است. از طرفي چون مهمترين منبع درآمد در اين دوره زمين کشاورزي بود و رقبات موقوفه را اراضي کشاورزي تشکيل مي دادند لذا، موقوفات از اهميت ويژه و حياتي برخوردار بود.
در دوره سلجوقي، نظام الملک وزير ملک شاه، مدارس نظاميه را با استفاده از درآمد موقوفات بنياد نهاد، با حمله مغولان به ايران وضع موقوفات آشفته گرديد و اشراف برخي از آنها را تصرف کردند. تلاش هاي خواجه نصير طوسي در دوره هولاکو براي سروسامان دادن به وضع موقوفات، باوجود اينکه نظارت برآنها را خود به عهده گرفت، نتيجه خوبي نداشت و مشکلات همچنان تازمان اسلام آوردن ايلخانان مغول ادامه يافت. تلاشهاي رشيدالدين فضل الله همداني در اين زمينه بسيار حايز اهميت است. با توجه به اينکه موقوفات در اين دوره بسيار چشمگير بوده و رشيد الدين فضل الله تأکيد زيادي بر آن داشت. همين وسعت و اهميت سبب ايجاد تشکيلات منظمي براي اداره موقوفات به نام حکومت اوقاف، وابسته به ديوان قضا گرديد که تحت نظارت قاضي القضات عمل مي کرد و رئيس آن حاکم اوقاف بود.18)

پس از اين دوران ماهيت مذهبي سلسله صفويه سبب تحول نوع و مصارف موقوفات گشت. در اين دوره تشکيلات مستقلي براي اداره موقوفات زير نظر صدر به وجود آمد که نمايندگاني در همه شهرهاي بزرگ به نام وزير اوقاف داشت و نظارت بر اوقاف بر عهده آنها بود و اين توجه موجب گسترش کاروانسراها، رباط ها، تکيه ها، امامزاده ها و آب انبارهاي وقفي در اين دوره گرديد. در دوره صفويه موقوفات رشد و پيشرفت قابل توجهي داشته است. لمبتون مي گويد: اصولاً صفويه بسياري از املاک خود را وقف مقاصد خيريه بخصوص وقف بقاع متبرکه شيعه و ازهمه بالاتر آستانه امام رضا (ع) در مشهد و خواهرش (س) در قم کردند. بعضي از اين املاک وقفي موقوفاتي بود که به خاندان صفويه پيش از آنکه به سلطنت برسند تعلق داشت. شايد بتوان گفت در زمان شاه عباس اول بيش از هردوره ديگر به عده املاک موقوفه اضافه شد.19)

با سقوط صفويان وضع موقوفات آشفته شد. با روي کار آمدن افشاريه و توجه نادرشاه به امور نظامي، وي براي تأمين مخارج نظامي، بخشي از موقوفات را ضبط کرد. در دوره زنديه، کريم خان زند قصد داشت مانند صفويان به موقوفات توجه نشان دهد، اما موفق نشد. 20) دردوره قاجاريه موقوفات روبه فزوني گذاشت. اروپايياني که دراين دوره از ايران ديدن کرده اند، از املاک فراوان موقوفه سخن گفته اند، ازجمله، هانري رنه آلماني که دراواخر دوره سلطنت ناصرالدين شاه از ايران ديدن کرده است، مي نويسد: "املاک بسياري وقف مساجد و مدارس و بقاع متبرکه شده است. عايدات املاک وقفي بسيار زياد است، مخصوصاً عايدات موقوفات امام رضا(ع) که مقبره او در شهر مشهد واقع است بسيار مهم مي باشند." وي درآمد موقوفات امام رضا (ع) را در سراسر کشور شصت هزار تومان نقد و ده هزار خروار غله ذکر مي کند. با وجود اينکه املاک موقوفه ازدادن ماليات معاف بودند، شاه به عنوان حق التوليه سالي هزارتومان از مشهد دريافت مي کرد. 21) آنچه در تاريخ معاصر ايران داراي اهميت خاص است تصويب قانون موقوفات مي باشد که اداره موقوفات تا حدودي سروسامان مي گيرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با فتواي حضرت امام خميني (ره) تغييراتي درجهت بازگشت اوقاف سابق به مالکيت وقفي صورت گرفت. فتواي امام (ره) در مورد وقف مبني بر اينکه موقوفات بايد درحال وقفيّت باقي مانده و بدان عمل شود تأثير زيادي بين روستاييان که در نتيجه اصلاحات ارضي زمين هاي موقوفه را تصرف کرده بودند گذاشته است. 22)عواملي از قبيل تغيير ساختار تشکيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظارت مقام ولايت فقيه، تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات و رعايت احکام وقف ومسايل شرعي سبب گرديد تا افراد خيّر در اين امر مهم اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بيشتر مشارکت کنند.

وقف در ساير مذاهب و کشورهاي مختلف
سنت وقف ويژه کشورهاي اسلامي و شرقي نيست، در کشورهاي غربي و حتي نقاط دورافتاده جزاير استراليا و افريقا ودر ميان سرخپوستان آمريکاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته است و اين اقوام براي معابد، پرستشگاهها،کليساها، صومعه ها و ديرهايشان موقوفه هايي را اختصاص داده بودند بويژه درمصر باستان و يونان و چين وژاپن و روم و بابل و فلسطين قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته که براي جريان کار معابد و صومعه ها و بازسازي آنها و گذران زندگي اسقف ها، برهمن ها وکاهنان از درآمد آن بهره مي گرفته اند و خود نيز آن را سرپرستي مي کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را مي دادند. آن هنگام که مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد وقف نيز در اين آيين موجوديت يافت، در انجيل مقدس و رساله حواريون عيسي مسيح (ع) همچون رساله پولس حواري نيز مطالبي راجع به وقف وجود دارد.23)
مبدأ و منشأ انگيزه اصلي امورخيريه در اروپاي فعلي، جنگ دوم جهاني بوده است، در اروپاي بعد از جنگ اين عمل را روحانيان انجام داده اند. مغرب زمين که دنياي متمدن عصر ماست تقريباً از سي سال قبل، عطف توجهي به مسايل اجتماعي مانند نگهداري از پيران و سالمندان نموده است، به جز مملکت آلمان که از سال 1845 مالياتي براي کليسا از مردم و دولت با کمک کليسا ها و روحانيون محل هايي به اين منظور تهيه کرده اند. 24)
تأثير مستقيم شرق و آيين اسلام را بر جوامع اروپايي در پيدايش تفکرات و نهادهاي خير خواهانه را نمي توان دست کم گرفت و ناديده انگاشت تا جايي که بسياري از متفکران غربي ناگزير از اعتراف و اذعان به اين تأثير شگرف بوده اند بطوريکه خود ويل دورانت در آغاز عصر خود، اينگونه مي نويسد:" شايد بتوانيم به شرق کمک کنيم تا به فقر و خرافات فايق آيد وشرق بتواند ما را به فروتني در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند،شرق،غرب و غرب، شرق است و اين دو با يکديگر تلاقي خواهند کرد."25)

کارکردهاي وقف در جامعه
اوقاف اگر طبق احکام اسلامي درجامعه عمل شود مي تواند تأثير بسزايي درحل مشکلات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي داشته باشد.
بطورکلي آثار وکارکردهاي وقف در جامعه را مي توان به سه دسته، کارکردهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تقسيم کرد، بنابراين در ابتدا جهت آشنايي کارکردهاي اوقاف در جامعه را بيان نموده و پس از آن به نقش توسعه اي وقف مي پردازيم تا با آگاهي از نتايج مثبت وقف در جامعه در گسترش فرهنگ وقف تلاش نماييم.

کارکرد اجتماعي
سنت حسنه وقف يکي از مصاديق بارز احسان و غير خواهي است که انسان با بهره گيري از تعاليم انبيا آن را از ديرباز بنيان نهاده و در صحنه حيات اجتماعي به وديعت گذارده است. روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف عينيت مي يابد و به عمل واقف، مهر ابديت مي زند. در وقف دو بعد خود دوستي و نوع دوستي انسان به منصه ظهور مي رسد. يکي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر کلامش در انسان استفاده از خود دوستي انسان (حب النفس) است که در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان شده. در وقف نيز از بعد خود دوستي انسان استفاده کرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي داند که در آن نام انسان و مالکيت اموال و دارايي هاي او تا ابد تضمين مي شود ودر مواردي که مد نظر دارد عايدات آن به مصرف مي رسد.
در بعد اجتماعي وقف همچون چتري بزرگ سايه خود را برسر تمام نيازمندان و محرومان مي گستراند و جامعه را از فقر که عامل بسياري از مفاسد اجتماعي، اخلاقي و سستي در ارکان ديني است نجات مي دهد و امکان همزيستي مسالمت آميز را در محيطي مملو از اخوت و حسن ظن، که زمينه ساز پيشرفت و تعالي جامعه خواهد شد فراهم مي کند.
بسياري از خدمات اجتماعي درگذشته از طريق موقوفات ارائه مي شده است، کاروانسراها، رباطها، دارالايتام و....اماکني بودند که به شدت مورد نياز جامعه سنتي بوده و واقفان با عنايت به اين دسته از نيازهاي اجتماعي اقدام به عمل وقف مي کرده اند، حمايت ازکودکان بي سرپرست، ايجاد مجتمع تربيتي در مناطق محروم کشور و....از مهمترين کارکردهاي اجتماعي وقف در جامعه است.

بعد دوم اجتماعي نهاد وقف که از زيبايي بيشتري برخوردار مي باشد، نوع دوستي، غيرخواهي و مردم گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاکم مي گردد و ديوارهاي تنگ فرد پرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي ريزد. اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمي شود و فقهايي همچون محقق حلّي در کتاب" المختصر النافع" بهره مندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و حتي وقف مال مسلمان را خاص کافر بلااشکال مي داند.26)

در جامعه اسلامي همه در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و بهترين مردم نافع ترين آنها براي مردم معرفي شده است. نکته ظريف اجتماعي که به اهميت وقف مي افزايد اين است که چون بهره برداري کنندگان از منافع و عايدات موقوفات مستقيماً با واقف روبرو نمي شوند باعث هيچگونه منت و تحقيري نخواهد شد و عزت افراد کاملاً محفوظ مانده و محترم شمرده مي شود.
قرآن هم در آيه 270 سوره بقره با توجه به همين موضوع، کمک مخفي به نيازمندان جامعه را افضل وارجح دانسته و مي فرمايد:" ان تبدوالصدقات فنعما هي وان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لکم."
در کشور ما اختصاص 10% بيمارستان هاي بخش عمومي به بيمارستان هاي موقوفه از وسعت موقوفات در اين زمينه حکايت دارد. 27) شايد بتوان ده ها مورد انساني و اجتماعي ديگر را از اين دست برشمرد که در کشور ما وديگر کشورهاي اسلامي وجود داشته باشد. گفته مي شود يکي از بزرگان ايران از راه قوچان عازم مشهد مي گردد ودر ميان راه سرماي سخت موجب تلف شدن عده اي مي شود، اورقبه اي را براي خريد پوستين اختصاص مي دهد که به زايران ميان راه تحويل شود تا از سرما آسيب نبينند. کمک به خانواده زندانيان، تهيه سلاح براي مجاهدين و حتي زيباسازي شهرها از جمله مواردي است که موقوفاتي به آنها اختصاص داشته است. 28)
مي بينيم که بعد اجتماعي وقف که درآن غيرخواهي نهفته است دامنه‌گسترده اي دارد و تنها به مسجد و حسينيه منحصر نمي شود، هرچند اهميت اين مکان هاي مقدس برکسي پوشيده نيست. علاوه بر تقويت اين دوبعد که در پر کردن خلأهاي اجتماعي نقش بسزايي خواهند داشت دولت بايد جهت موقوفات را به سمت نيازهاي ضروري جامعه هدايت کند و لزوم سرمايه گذاري در بخش هايي که بودجه دولتي تکافو نمي کند را خاطر نشان سازد.

کارکرد اقتصادي
شايد متداول ترين نقش وقف را بتوان در رويکرد اقتصادي آن مشاهده کرد اگر چه اين رويکرد با ديگر رويکردها بي ارتباط نيست اما نمونه موقوفاتي که در سيره پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) نيز وجود داشته بيشتر در اين قالب قرارمي گيرد.
در ميان افراط و تفريط هاي نظام سرمايه داري و کمونيستي، اسلام که دين عدالت و اعتدال است، نظام اقتصادي برتري از جانب خداوند و مطابق فطرت و طبيعت بشر آورده است که نه ظلم و بي عدالتي رژيم سرمايه داري درآن ديده مي شود و نه ديکتاتوري اقتصاد را با عبادت و سياست پيوند داده است و با تربيت بسيار مؤثر خود، محيطي اسلامي مي سازد که بر خلاف محيط هاي مادي که تکاثر و اصراف ملاک برتري است و همه سعي مي کنن همه چيز را به انحصار خود درآورند در محيط اسلام سادگي و غيرخواهي و ايثار و تعيم ثروت هاي اضافي شخصي از راه وقف، حبس، هبه و....نه تنها ملاک برتري است بلکه عبادت بزرگ محسوب مي شود. از سوي ديگر، سياست اسلام بر کنترل و تعديل و حفاظت ثروت جامعه است، به اين ترتيب تمام راه هايي که منجر به سرمايه داري بودن کار مي شود، همه را کنترل کرده است و با گرفتن خمس و زکات و تشويق افراد به وقف و.... از ثروتمندان و تقويت افراد ضعيف در برابر آنها فاصله را بسيار کم کرده، در جامعه تعديل ايجاد مي کند. براين اساس، وقف در جامعه اسلامي ثروت مادي جامعه را تعديل مي کند.
وقف تبديل مالکيت خصوصي به نوعي از مالکيت عمومي است که بسط آن از ابزار مهم دستيابي به تعادل اجتماعي است. درنهاد وقف دو مطلوبيت نهفته است 29)، يکي نفس عمل بخشش، گذشت و ايثار که در واقف به وديعه گذاشته مي شود و از استغراق انسان در تعلقات مادي و مال اندوزي جلوگيري مي کند و ديگري لذتي است که فرد در نتيجه عمل نيک خود مي بيند و نقش آن را در فقرزدايي جامعه اسلامي مشاهده مي کند.
دولت اسلامي مي تواند موقوفات عمومي را به گونه اي سازماندهي و جهت دهي نمايد که به عنوان يک منبع مالي بتوان از آنها براي از بين بردن فقر و محروميت، تأمين بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ده ها مورد ديگر استفاده کرد و زمينه توسعه اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را فراهم ساخت.30) درآمد موقوفات معمولاً از راه اجاره است، يعني رقبات وقفي به اجاره داده مي شود و اجاره بهاي آنها عوايد موقوفه محسوب مي گردد.
به هر حال بحث فقرزدايي، کارآفريني و تحقق عدالت اجتماعي اگر بخواهد پوششي فراگير داشته باشد صرفاً با اتکاء به منابع دولت امکان پذير نخواهد بود و راهي جز توجه جدي به راه حل هاي مردمي وجود ندارد.

کارکرد فرهنگي
مهمترين کارکرد وقف در جامعه اسلامي از گذشته هاي دور تا کنون کارکرد آموزشي و فرهنگي است. ابعاد آموزشي و فرهنگي وقف در جوامع اسلامي بسيار گسترده است. وقف به عنوان يک منبع مستمر مالي مراکز علمي، پشتوانه مردمي داشته است و چه بسيار مدارس و مراکز علمي در جهان اسلام از طريق وقف ايجاد و گسترش يافته اند و بسياري از عالمان بزرگ با استفاده از درآمدهاي اوقاف توانسته اند به مدارج عالي علمي برسند. از طريق تقويت مالي مدارس اسلامي توسط وقف، اين مدارس توانستند در فرهنگ نظام تعليم و تربيت اروپا تأثير بگذارند. وقف پاسدار نشر معارف اسلامي است. استفاده از درآمدهاي وقف براي ساخت مساجد، دانشگاهها، خوابگاههاي دانشجويي، تأسيس کتابخانه هاي عمومي، برگزاري کنگره جهاني حج، مجالس عزاداري ائمه (ع)، مسابقات قرائت قرآن کريم در سطح بين المللي و... از کارکردهاي فرهنگي و آموزشي وقف مي باشد. از طريق وقف مسلمانان توانسته اند از طريق مدارس ديني موقوفه بهترين شاهکارهاي خود را به جهانيان معرفي نمايند و علم و دانش آنها از طريق اوقاف گسترش و رواج يافته است.
هنگامي که پس از رحلت شيخ مفيد (336-413 ق) زعامت و مرجعيت شيعه به شاگردان او سيّد رضي (359-406 ق) و برادرش سيّد مرتضي (355-436 ق) که علامه حلي او را معلم شيعه خوانده است منتقل شد هردو عالم ديني مدتي مديريت اوقاف را عهده دار بوده که اين خود، رويکرد فرهنگي نهاد وقف را بيشتر خاطر نشان مي سازد.

امروزه نيز در جمهوري اسلامي ايران عواملي از قبيل تغيير سازمان تشکيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظر ولي فقيه، نه تنها بر بعد فرهنگي آن تأکيد دارد بلکه آن را به ابعاد مختلف اقتصادي و اجتماعي هم تسري بيشتري بخشيده است. همچنين تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات، رعايت احکام وقف و مسايل شرعي آن و عمل دقيق به مفاد وقف نامه ها که اساس نامه چگونگي تحصيل درآمدها و صرف آنها موافق نظر واقف است موجب شده تا افرد خيّر با اطمينان زيادتري در اين امر مهم به طور گسترده مشارکت نمايند و بخشي از دارايي خود را به عنوان الباقيات الصالحات وقف مصالح جامعه اسلامي کنند.

آمار نشان مي دهد که شمار موقوفات پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزايش چشمگيري داشته است که از لحاظ نوع اهداف و نيّات واقفان نيز حايز اهميت و قابل تأمل است چرا که مصارف اين موقوفات در اکثر موارد در جهت رفع نيازهاي ضروري جامعه اعم از نيازهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بوده و مشکلي از مشکلات اساسي جامعه را حل کرده است.
به همين دليل از رسالت هاي مهم رسانه هاي جمعي ترويج اين حرکت خداپسندانه و مردم گرايانه است. موضوع وقف مي تواند دستمايه آثار هنري فراواني از قبيل داستان ها، مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته رفته اين فرهنگ رواج يابد، تفکر فردگرايانه محدود و محصور شود و تفکر در سرنوشت و زندگي ديگران گسترش يابد.

نقش توسعه اي وقف

نقش وقف در توسعه
اهميت نقش وقف در توسعه جوامع اسلامي در تاريخ معاصر مسائلي را به دنبال دارد که مهمترين آنها عبارتند از:
1- شدت نياز به احياي توازن فکري بين ارزش هاي معنوي و مادي که امروزه در زندگي بشر مشاهده نمي شود.
2- تشديد نياز به فعاليت تکميل سازي اقدامات حکومتي و خصوصي در تحقق اهداف توسعه.
3- بهره برداري از نظام توسعه اي وقف به دليل اين ويژگي که مي تواند شامل تمام نيازهاي افراد جامعه باشد
4- مشارکت عمده وقف در تکامل ساختار نهادي جامعه از طريق حمايت از بخش هاي خصوصي.

وقف و توسعه اجتماعي
برجسته ترين جلوه هاي وقف در توسعه اجتماعي عبارتند از:
1- حمايت لازم از تحقيقات و مطالعات مربوط به جنبه هاي اجتماعي در انديشه اسلامي.
2- توجه به برخي طبقات اجتماعي، مثل خانواده، زنان، جوانان، اطفال و افراد با نيازهاي خاص.
3- وقف مي تواند نقش مهمي در کنترل و حل برخي مشکلات در زمينه ارزش هاي غير اسلامي ايفا کند.
4- تهيه چارچوب سازماني و مالي مناسب براي توسعه جامعه محلي.
5- وقف تجربه گران سنگي در زمينه يکپارچگي و استحکام اجتماعي است. تجربه اي که بايد نوسازي شده و متناسب با زمان گردد.
6- وقف مي تواند در عادي سازي نقش مهم اقليت هاي غير مسلمان که در جوامع اسلامي زندگي مي کنند مؤثر باشد.

وقف و توسعه اقتصادي
اسلام ارزش هاي اخلاقي و فعاليت هاي اقتصادي را به يکديگر مرتبط مي کند (سوره يوسف و ديگر سوره هاي قرآن)، بنابراين انتظار مي رود که وقف نقش اساسي، هم در توسعه انديشه اقتصادي و هم در توسعه اقتصادي داشته باشد. چنين نقشي را مي توان در اين محورها تبيين کرد:
1- حمايت لازم براي ترسيم نظريه اقتصادي اسلامي جديد.
2- شرکت در ايجاد جوي مناسب براي توسعه نظام مالي کلي اسلام.
3- تشويق به کارگيري ابزارهاي مالي اسلامي و ابزارهاي توسعه آن.
4- توسعه نقش اندوخته هاي وقف به منظور بهره گيري از آن در اقتصاد ملي.

وقف و توسعه فکري و فرهنگي
براي ايجاد يک تعادل معقول در توسعه فرهنگي بايد تعادل بين ابعاد ديناميکي و استاتيکي در حرکت فرهنگي حفظ شود، يعني توازن بين متغيرات و ثوابت در فرهنگ جامعه. سنت فرهنگي در مفهوم استاتيکي سنتي، ممکن است حرکت يک شخص يا جامعه را منع کند مگر اينکه اين سنت از طريق بررسي و مطالعه مشکلات غامض معاصر ايجاد شده باشد، يعني از طريق يک تلقي ديناميکي.
نقش وقف در ترويج حرکت توسعه فرهنگي وفکري آن گونه که ديديم مي تواند به اين شرح باشد:
1- پشتيباني از مؤسسات فرهنگي و ديني که به مردم نزديک هستند.
2- نوسازي ابزارهاي "دعوت" [تبليغ] و مهيا ساختن آنها براي مواجهه با نيازهاي آينده و راهنمايي رهبران فرهنگي و هنري و توسعه سيستم هايي که" داعيان" [مبلغان] را تربيت مي کند.
3- پشتيباني مؤسسات تحقيقات علمي و مراکز مطالعات فکري.
4- تأييد و پذيرش فعاليت هاي علمي که شيوه هاي جديد آينده شناسي (علم به آينده) را به کار مي گيرد و از آنها در توسعه شيوه هاي جديد اجتهاد استفاده مي کند.

نتيجه گيري
وقف يکي از برترين و پردوامترين مظاهر احسان و نيکوکاري به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه وتنظيم امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است.31)وقف که در آن اصل مال يا ملک مي ماند و منافع و عوايد آن در امور عام المنفعه مصرف مي شود کارنيکي است که در ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي نقش فراواني دارد. نهاد وقف درادوار گذشته نيز وجود داشته و پس از اسلام با تأثيرپذيري ازجهان بيني اسلامي به صورت استمرار و جهت دار مطرح مي شود و همچون چشمه سار غير خواهي خداپسندانه و مردم گرايانه در زمينه هاي مختلف به جريان خود ادامه مي دهد.

رشد و شکوفايي در عرصه هاي مختلف يک جامعه مستلزم وجود عاملي قوي براي انسجام و انگيزش است. در پاره اي از جوامع عامل مليت، قوميت و يا نژاد، چنين نقشي را برعهده داشته اند ليکن اين عوامل در جامعه ديني نمي تواند نقش پررنگ و مؤثري را ايفا کنند.
در جوامع ديني و اسلامي عامل متغير اصلي براي ايجاد انگيزش" توسعه ارزش هاي ديني ومذهبي" است. در اين راستا اصل مقدس وقف مي تواند درصحنه اقتصاد نقش برجسته اي را عهده دار شود. اصل مقدس وقف در شرايط فعلي جامعه، در حالت خرد و فردي مورد توجه قرار مي گيرد. ليکن اين وضعيت مي تواند از طريق مطالعه و برنامه ريزيهاي دقيق و جامع به مفهومي وسيع و مؤثرتر تبديل شود.

در مجموع در نهاد وقف که در آن مالکيت خصوصي به نوعي مالکيت عمومي تبديل مي شود مراکز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد مي گردد که علاوه بر آنکه در شهرنشيني جوامع که از مؤلفه هاي توسعه اقتصادي است نقش قابل توجهي دارند به شهرها نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي خواهد بخشيد و توسعه را همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد.32)

مي توان به جرأت ادعا کرد که اگر اوقاف در مسير صحيح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستي هدايت شوند بسياري از مشکلات جامعه حل مي شود، به عبارت ديگر، کارنامه درخشان وقف اين نويد را به ما مي دهد که از طريق گسترش موقوفات و هدايت آنها مي توان اکثر نيازها و ضروريات جامعه را تأمين کرد و سنگيني اين امور را از بيت المال مسلمين برداشت يا لااقل از فشار آنها بر بودجه کل کشور کاست.

با توجه به کارکردهاي مثبت وقف در جامعه، ضروري است که از طريق تدوين يک سياست اصولي و برنامه ريزي شده از سوي دولت به منظور شکوفايي فرهنگ وقف در جامعه، زمينه هاي احياي اين سنت حسنه و نبوي را فراهم آورد. اين امر مستلزم تلاش همه دستگاههاي اجرايي کشور است. از همه مهمتر، عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو مي تواند در گرايش و سوق دهي مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدريج فرهنگ وقف در جامعه حاکم گردد.
و نهايت آنکه، به نظر مي رسد در ميان جوامع موجود، جمهوري اسلامي ايران مناسب ترين شرايط و بستر براي حرکت به جهت مورد نظر (توسعه وقف به عنوان شالوده توسعه اقتصادي) را داراست و اميد است با ياري خداوند و تلاش بندگان مخلص او ايده مطرح شده بتدريج تکميل و تکامل يابد و وقف محوري گردد براي توسعه اقتصادي واجتماعي جامعه.
ان شاء الله.
 


پى‏نوشت‏ها:
1-فرشي،سيدعلي اکبر،قاموس قرآن.ج7،ص236
2-حلي(معروف به محقق حلي)،ابوالقاسم،المختصرالنافع،ص156
3-همو، تبصره المتعلمين، ص453
4- فيض،عليرضا،"وقف وانگيزه هاي آن"،فصلنامه وقف ميراث جاويدن،ش4،ص35
5-درکشورمراکش به وزارت اوقاف، وزارت حبوس و اموراسلامي گفته مي شود، فصلنامه وقف ويراث جاويدان،ش10،ص52
6- آکسفورد درمعناي وقف ((endowment مي نويسد:to give a permanent in come to(a persin,insitition.etc).
7-حلي،ابوالقاسم،همان،
8-جناتي، محمد ابراهيم،"وقف ازديدگاه مباني اسلامي"،فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش5،ص49
9-سليمي فر، مصطفي،"نگاهي به وقف و آثار اقتصادي –اجتماعي آن"،ص37.
10- فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش3،ص45.
11- تاريخ اجتماعي ايران،ج3،ص105.
12-نهج الفصاحه،کلام906،ص183:وسائل الشيعه،ج13،ص292
13-وسايل الشيعه،ج13،ص312،بحارالانوار،ج103،ص183.
14-مستدرک الوسائل،ج2،ص511
15-فروع کافي،ج7،کتاب الوصايا، باب الصدقات، حديث 5
16-سليمي فر،مصطفي،همان،ص65
17-شهابي، علي اکبر،"تاريخچه وقف در اسلام"،تهران،چاپخانه دانشگاه تهران،1343،ص5.
18-فضل الله همداني،رشيدالدين،سوانح الافکاررشيدي،به کوشش محمدتقي دانش پژوه،تهران،کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران،1358،ص32-36.
19-لمبتون،مالک وزارع درايران،ترجمه اميري،منوچهر،مرکز انتشارات علمي وفرهنگي، ج 3،1362،ص223.
20-سپنتا، عبدالحسين،تاريخچه اوقاف اصفهان،ادارهکل اوقاف اصفهان،1346،ص340-343
21-دالماني،هانري رنه، سفرنامه از خراسان تا بختياري،ترجمه فره وشي،تهران،چاپ گيلان،ص72-73
22-گزارش مسؤولين اداره موقوفات ملک،کتابخانه آستان قدس رضوي،ص27
23-فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش10.
24-وقف در ايران،ص127.
25-دورانت، ويل، تاريخ تمدن،ج7،ص571.
26-حلي، ابوالقاسم،همان،ص157.
27-سليمي فر، مصطفي، همان،ص147و152
28-جناتي، محمدابراهيم، همان،ص49.
29-اقبالي، عليرضا،"وقف و الگويي براي ارزيابي اقتصادي آن"،ماهنامه حسابداري،ش130،ص68-72
30-جناتي، محمد ابراهيم،همان،ص51
31-بزرگي، مهدي، راههاي ترويج فرهنگ وقف و ايجاد موقوفات جديد در جامعه، فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش2
32- امام جمعه زاده، جواد، نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش2.


منبع: سایت راسخون (منبع اصلی مقاله ذکر نگردیده است - احتمالا از فصلنامه وقف ميراث جاويدان می باشد)