تأملي در مسئله دعا


شناخت انسان بدون شناخت جنبه هاي مختلف روحي او ممكن نخواهد بود و يكي از مهمترين و پيچيده ترين حالات روحي انسان كه هم در حوزه انسان شناسي و هم در حوزه حكمت وعرفان الهي به طور بسيار دقيق و گسترده اي مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد، وجود حالات عرفاني او و از آن جلمه دعا و راز و نيازهاي او با خدايش است و همين حالت است كه مي توان آن را نقطه اتصال وجود آدمي با متافيزيك ( ماوراء الطبيعة) دانست. زيرا دعا جدي ترين و پاك ترين و قويترين نحوه برقراري ارتباط انسان با خالق حكيم و مهربانش است . از سوي ديگر فرق اساسي انسان با موجودات ديگر در سه چيز است: 1. تفكرِ متعالي و قدرتمند 2. اختيار و اراده براي رسيدن به آرزوهاي گوناگون. 3. عشق به خداوند كه يكي از تجليات اين عشق و شيفتگي دعا و مناجات و رازگويي با خداوند.

با ذكر اين مطلب آشكار مي شود كه دعا علاوه بر اينكه در معارف الهي خصوصاً در عرفان اسلامي از اهميت ويژه اي برخوردار است تا حدي كه عرفا آن را يكي از ابواب كشف و شهود حقايق براي اولياء الهي دانسته اند، در نزد طبقات ديگري از انسانها هم داراي اهميت خاصي است. لذا در اين بحث عظيم، مطالبي پيرامون دعا ارائه مي نماييم.

تعريف دعا
در فرهنگ اصطلاحات « نفايس الفنون» چنين آمده است كه: « دعا طلب كردن حاجت است از حضرت باري تعالي به تضرع و اخلاص و گاهي غرض از دعا فقط مدح و ثنا است كه بيشتر ادعيه خواص و اولياء كه از ما سوي الله اعراض نموده ند از اين قبيل است.(1)

دكتر آلكسيس كارل نيز بيان زيبايي در تعريف دعا دارد. وي مي گويد: « نيايش اصولاً كشش روح به سوي كانون غير مادي جهان است. به طور معمول نيايش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب ياري و استعانت و گاهي يك حالت كشف و شهود روشن و آرام دروني و مستمر و دورتر از اقليم همه محسوسات است. به عبارت ديگر مي توان گفت كه نيايش پرواز روح به سوي خداست و يا حالت پرستش عاشقانه اي نسبت به آن مبدأيي است كه معجزه حيات از او سرزده است و بالاخره نيايش نمودار كوشش انسان است براي ارتباط با آن وجود نامرئي آفريدگار همه هستي، عقل كل، قدرت مطلق و خير مطلق.»(2)

عوامل روي آوردن انسان به دعا
در نظر اهل معرفت و عارفان حقيقي وجود خداوند به قدري مقدس و محترم و داراي محبوبيت است كه او را با هيچ چيز نمي توان برابر دانست، زيرا تمامي خيرات و زيبائي ها از خداوند است. خداي كريم، هم خلق كردنش حكيمانه و بي مانند است و هم محبتش بيكران و وصف ناپذير و روح نواز و هم تنبيه و ادب كردنش عين عدالت و محبت است. انسانها تا زماني كه از خود و فطرت حقيقي شان غافل نشده اند همواره رو به سوي آن كمال مطلق و زيبايي مطلق و خير مطلق دارند و به سوي او نيز در حركت خواهند بود. منتها در مسير زندگي علل و شرايطي مانع توجه و ارادت قلبي آنها به خالق شان مي شود كه با رفع اين موانع دوباره آن توجه و ارادت حقيقي ايجاد شده و ادامه مي يابد.

استاد آية الله جوادي آملي پيرامون اين مسئله گفته اند كه : "چيزي در جهان نيست كه به ياد حق و خداي سبحان نباشد. اين انسان مي باشد كه گاهي غافل و گاهي غير غافل است".(3)

استاد مرتضي مطهري(ره) پيرامون علل توجه به خداوند گفته است: « انسان در دو حال ممكن است خدا را بخواند؛1- وقتي كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختي و اضطرار گردد.2- وقتي كه روح خودش اوج بگيرد و خود خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند. در حال اضطرار و انقطاع اسباب، انسان خود به خود به طرف خدا مي رود. و احتياج به دعوت ندارد و البته اين كمالي براي نفس انسان نيست، كمال نفس در اين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد.»(4)

آن زمان كه آدمي به بلاها و سختي هاي بزرگ مبتلا مي شود و يا در زماني كه مسئله مرگ كسي و يا كارگشايي و معجزه بزرگي در زندگي اش مطرح مي شود، آن موقع است كه اصل مهم خداجويي به وجو د آمده و كم كم رشد مي كند.

همچنين آدمي اگرمراحل وجود يافتن و سير تحولات زندگي خود را از آغاز تا زمان حاضر به دقت و با ديده بينا و منصف مورد مطالعه و بررسي قرار دهد به طور طبيعي توجه اش به خداوند و الطاف كريمانه او معطوف خواهد شد و اين خود مي تواند عامل بسيار قوي براي دعا و مناجات و ذكر الهي باشد.

عامل مهم ديگر اين است كه روح انسان وقتي از اين عالم دنيا و حوادث آن خسته و دلتنگ شده باشد اگر ذره اي در دلش نور معرف و ايمان الهي باشد خدايش را با زبان فقر و نيازمندي و شكر مي خواند.

اهميت دعا
اهميت نيايش را در قرآن كريم مي توان از سه جهت مد نظر قرار داد:

1- آياتي كه خداي متعال در ان بندگان خود را ترغيب و تأكيد به دعا و نيايش نموده است. مانند:

- « دعاي دعا كننده را به هنگامي كه مرا بخواند، اجابت مي كنم.» (بقره / 186)

- « پروردگار خود را با حالت زاري - كه نشانه نياز است – و در حالي پنهاني – كه دليل اخلاص است – بخوانيد.« (اعراف / 55)

- « بخوانيد مرا، تا اجابت كنم شما را.» ( مومن / 60)

2- آياتي كه ضمن آن داستانهايي از برخي پيامبران آمده كه هر گاه نيازي داشته اند و يا به شدائدي گرفتار شده اند، تنها مشكل گشاي آنان نيايش ذكر شده است.

- حضرت آدم و حوا پس ازتخلف از فرمان الهي در مقام اعتراف به تقصير خويش چنين استغاثه نمودند: « بارالها ما به خود ستم نموديم – كه نافرماني تو را كرديم – اگر ما را نيامرزي و به ما رحم نكني از زيان كاران خواهيم بود.» (اعراف/ 23)

- در داستان حضرت يوسف(ع) و زليخا آمده كه وقتي زليخا به وي طمع كرد، حضرت يوسف به خواسته وي تن نداد و زليخا او را تهديد به زنداني شدن نمود پس حضرت يوسف دست به دعا بر مي دارد و مي گويد: « بارالها، زندان براي من دوست داشتني تر است از گناهي كه مرا به سوي آن فرا مي خوانند...» (يوسف/ 33) پس خداوند دعاي او را مستجاب فرمود و از مكر زليخا نجات يافت و زنداني شد.

- در داستان حضرت يونس(ع) آمده است كه او زماني طولاني مردم را به توحيد و يكتا پرستي فراخواند. ليكن اين دعوت و تبليغ مردم را به راه نيارود و آنان همچنان بر كار خود لجاجت مي كردند. در اين هنگام كه يونس از جهل و كفر آنان به خشم آمده بود، پيش از آن كه از خداوند اجازه بگيرد از شهر خارج شد و سر به بيابان گذاشت. رفت تا به دريا رسيد. به قدرت الهي يك ماهي بزرگ دهان باز كرد و يونس را بلعيد و يونس بدون آن كه در شكم ماهي هضم شود زنداني شد و دانست كه اين سزاي آن است كه بدون اذن الهي، مأموريت خود را رها كرده است. در چنين شرايطي با دلي شكسته و قطع اميد از همه جا، دعا كرد و گفت: « لا اله الا انت سُبحانكَ إني كنتُ من الظالمين.» (انبياء / 87)

خدايا معبودي به جز تو نيست، منزهي از هر عيب، همانا من از كساني هستم كه بر خود ستم نمودم.

3- اهميت دعا و نيايش را مي توان از آياتي درك نمود كه خود به صورت دعا آمده است:

- « پرودگارا، بر ما شكيبايي فرو ريز، و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران پيروز فرما.» (بقره/ 250)

- « پروردگارا، بيامرز مرا و مادر و پدر مرا و مؤمنين را، روزي كه حساب برپا مي شود. (ابراهيم / 41)

امام خميني(ره) پيرامون اهميت دعا مي فرمايد: « همه خيرات و بركات از همان دعا خواندنها است حتي آنها كه به طور ضعيف دعا مي خوانند و ذكرالله مي گويند به همان اندازه كه طوطي وار- هم باشد- در آنها تأثير كرده، بهتر از آنهايي هستند كه ترك دعا كرده اند. نمازخوان ولو اينكه مرتبه نازله اي داشته باشد از نمازنخوان بهتر است. همين دعا خوان ها در نظم اين عالم دخالت دارند.(5)

استاد مرتضي مطهري(ره) پيرامون اهميت دعا از ديدگاه اولياء الهي مي گويد: «اولياء خدا هيچ چيز را به اندازه دعا خوش نداشتند. همه خواهش ها و آرزوهاي دل خود را با محبوب واقعي در ميان مي گذاشتند و بيش از آن اندازه كه به مطلوبهاي خود اهميت بدهند به خود طلب و راز و نياز اهميت مي دادند و هيچ گونه احساس خستگي و ملامت نمي كردند. » (6)

از ديدگاه اهل معرفت و عابدان حقيقي سرآمد تمامي زيبايي ها و خيرات همانا توجه و نجواي حقيقي با خداوند است. آنان ياد و ذكر خداوند را جزو زيباترين و شريف ترين حالات در عالم هستي مي دانند. توجه و عشق به خداوند بزرگترين قدرت دهنده روح است. و راز خستگي ناپذيري و شكست ناپذيري مردان بزرگ الهي نيز در همين نكته است كه روح آنان در حالت بالايي از شيفتگي و اميد و توكل و مناجات با خداوند قرار دارد. انسان جدي ترين و پاك ترين حالاتش را فقط در مناجات و دعا با خداوند پيدا مي كند، زيرا انسان به يقين مي داند كه نمي تواند چيزي را از او مخفي كند.

دكتر آلكسيس كارل بيان زيبايي پيرامون اهميت و لزوم دعا دارد:« انسان هم چنانكه به آب و اكسيژن نيازمند است، به خدا نيز محتاج است. احساس عرفاني در رديف قدرت مكاشفه، احساس اخلاقي، احساس جمال و نور عقل ، به شخصيت بشري، شكفتگي و انبساط پر معنا و كاملي مي بخشد... نيمي از روح عقل است و نيم ديگرش احساس. ما بايد هم زيبايي دانش را دوست بداريم و هم زيبايي خدا را.» (7)

و نيز مي گويد:« اجتماعاتي كه احتياج به نيايش را در خود كشته اند معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهند بود.(8)

اين حقيقتي بزرگ است كه عقل گرايي و علم مداري محض، هرگز منجر به تكامل و سعادت انسان نخواهند شد، بلكه در كنار آن توجه و شيفتگي و فداكاري در راه خداوند است كه زندگي و آخرت را سر و سامان خواهد داد.

بعضي از آداب و شرايط دعا
بدان كه: «دعا» مغز همه عبادات است. (9) و ازاين جهت در فضيلت آن و امر به آن‏ آيات و اخبار بى‏شمار وارد شده است. و از كثرت اشتهار آنها احتياجى به ذكر آنها نيست. وادعيه‏اى كه از حضرت سيد المرسلين و ائمه طاهرين عليهم السلام رسيده است، دركتب ادعيه مذكور است. و هيچ مطلبى از مطالب دنيا و آخرت نيست مگر اين كه ‏دعاهاى بسيار به جهت آن وارد شده، هر كه طالب آنها باشد به كتب دعوات رجوع ‏كند.

براى «دعا كننده‏» آداب و شرايطي است، كه بايد مراعات آنها را منظورداشته باشد تا فايده دعا را ببيند. و دعاى او مستجاب گردد. و نورانيت دعا در نفس او پيدا شود.

در اينجا چند شرط را ذكر مى‏كنيم:

1- اوقات شريفه را براى دعاى خود اختيار كند، مثل روزعرفه، ماه‏ رمضان، روز جمعه، وقت ‏سحر، شبهاى قدر، شبهاى جمعه و امثال اينها.

2- حالتى را ملاحظه كند كه درآن حالت، استجابت دعا وارد شده، مثل ‏حال آمدن باران، بعد از نمازهاى واجب، ميان اذان و اقامه، وقت وزيدن بادها و درهنگامى كه روزه باشد.

3- با طهارت باشد، يعنى وضو يا غسل داشته باشد.

4- رو به قبله باشد.

و از پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت است كه: «هيچ بنده‏اى دست‏ خود را به جانب خداوند جبار دراز نمى‏كند مگراين كه خدا شرم مى‏كند كه دست او را تهى ‏برگرداند تا فضل و رحمت‏ خود را درآن جاى ندهد.» (10)

پس چون دست‏خود را فرود مى‏آوريد بر سر و روى خود بكشيد.

5- صداي خود را پست كند و ميان جهر و اخفا دعا گويد، نه چندان ‏آهسته باشد و نه بسيار بلند.

روايت است كه: «چون مردم به خدمت ‏رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمدند تا به نزديك مدينه رسيدند تكبير گفتند و صداى خود را به تكبير بلند كردند، حضرت فرمود: اى مردم! آن كسى را كه مى‏خوانيد كر نيست و دور نيست ‏بلكه درپيش گردنهاى شما است‏.» (11)

6- در دعا كردن، متوجه سجع و قافيه نشود و سخن پردازى نكند، كه اين ‏طريقه منافى خضوع و تضرع است.

7- تضرع و زارى كند و با خضوع و خوف و خشيت و هيبت ‏باشد.

در اخبار رسيده است كه: «چون خدا بنده را دوست دارد او را مبتلا مى‏سازد تا تضرع و زارى او را بشنود.» (12)

8- يقين داشته باشد به اين كه دعاى او اجابت مى‏شود. و يقين داشته باشد كه ‏رد نخواهد شد.

از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه: «چون دعا كنى بايد چنان گمان كنى كه حاجت تو برپشت درايستاده است و داخل مى‏شود.» (13)

9- اصرار بر دعا كند و الحاح نمايد. و لااقل سه مرتبه آن را تكرار كند.

10- قبل از دعا، ذكر خدا كند. و ثنا و ستايش او گويد. و تمجيد و تعظيم ‏او كند. و صلوات بر پيغمبر و آل او فرستد.

11- ابتدا اقرار به گناهكارى و عدم سزاوارى خود نمايد.

12- توبه كند و از گناهان خود پشيمان شود. و اگر مظلمه برگردن او باشد ادا كند، يا عزم به ادا كردن آن نمايد. و اگر متمكن از اداى آن نباشد توفيق آن را از خدا طلبد.

13- به تمام همت ‏خود رو به خدا آورد. و ازهرچه غيراوست قطع ‏اميد نمايد.

14- لباس و مكان و غذاى او از حلال باشد. (و اين از جمله شرايط‏ عمده است) .

15- حاجت ‏خود را «خصوصا‏» نام برد.

16- چون دعا كند تخصيص به خود ندهد، بلكه ديگران را در دعاى خود شريك سازد.

17- گريه كند. (و اين نيز از شرايط عظيمه و آداب معتمده است) .

18- دعا را تاخير نيندازد تا وقت‏ حاجت، بلكه پيش از احتياج دعا كند.

همچنان كه وارد است كه: «در حال نعمت و آسانى با خدا آشنايى كنيد تا در وقت‏ محنت و دشوارى خدا با شما آشنايى كند.»

19 - همچنان كه مذكور شد - در حاجت‏ خود، اعتماد به غير خدا نكند، واميد بجز او نداشته باشد.

موانع پذيرش دعا

مقدمه
يكى از عوامل روشنايى جوامع اسلامى، دعا و نيايش است كه همواره باعث طراوت، شادابى و اميدوارى اين جوامع بوده است . شناخت ‏شرايط اجابت دعا از سويى و معرفت نسبت ‏به موانع اجابت از سوى ديگر، در حيات اين سنت ارزشمند مؤثر است .

اگر چه «نيايش‏» درهرشرايطى داراى نتيجه‏اى است، ولى اگر خواسته باشيم در حد كمال، داراى نتايج مورد نظر باشد، مى‏بايست علاوه بر در نظر داشتن شرايط و آداب آن، به موانع و امورى كه ممكن است دعا را از اثر بخشى حقيقى دور كند توجه كافى داشته، در حد امكان در رفع آن‏ها كوشش كنيم .

در بخش پيشين در مورد عوامل و شرايط استجابت دعا مطالبی را ارائه نموديم و دراين قسمت به موانع اجابت دعا اشاره‏اى گذرا خواهيم نمود . قبل ازشمردن موانع اجابت دعا مناسب است‏ سخنى ارزشمند از كتاب شريف الميزان را نقل كنيم كه فرموده است:

«درخواست ‏حقيقى - با زبان فطرت - هميشه با اجابت همراه بوده و ازآن تخطى و تخلف نمى‏كند؛ و دعاهايى كه به اجابت نمى‏رسد فاقد يكى از اين دو امراست:

1- يا درخواست‏ حقيقى، درآن‏ها نيست، بلكه به واسطه روشن نبودن مطلب براى دعا كننده - به اشتباه - امرى را خواستار مى‏شود و يا چيزى را مى‏خواهد كه اگر برحقيقت امرمطلع مى‏شد نمى‏خواست، براى مثال، دعا كننده كسى را مريض پنداشته و شفاى او را ازخدا مى‏خواهد، درصورتى كه عمرش تمام شده و شفاى مرض در آنجا مورد ندارد، بلكه بايد زنده كردن او را از خدا خواست، و او چون از زنده شدن مرده به واسطه دعا مايوس است، به طور حقيقى آن را خواستار نمى‏شود، و البته اگر كسى مانند پيامبران چنين اميدى داشته باشد و دعا كند، مستجاب خواهد شد .

2- و يا اين كه سؤال و درخواست هست، ولى - به طور واقعى - سؤال و درخواست از خدا نيست، مثل اين كه كسى حاجتى را از خدا بخواهد ولى به سبب‏هاى عادى - يا امور وهمى كه گمان دارد كفايت امرش را مى‏كند - دل بسته باشد . دراين صورت خواستن به حسب حقيقت ازخدا نيست، زيرا خدايى كه دعاها را مستجاب مى‏كند، كارى را با شركت اسباب و اوهام انجام نمى‏دهد. پس، اين دو دسته ازدعا كنندگان، گرچه با زبان، دعاى خالص مى‏كنند ولى دردلشان چنين نيست.» (14)

موانع اجابت دعا

اميد به غير خدا
بزرگترين مانع پذيرش دعا اين است كه به كسى يا چيزى غيرازخدا اميد بسته و يا او را به صورت مستقل مورد نيايش قرار دهيم .

از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:

«اذا اراد احدكم ان لا يسال ربه شيئا الا اعطاه فليياس من الناس كلهم، ولا يكون له رجاء الا عند الله، فاذا علم الله عزوجل ذلك من قلبه لم يسال الله شيئا الا اعطاه . (15)

هرگاه يكى از شما بخواهد كه هرچه ازخداوند درخواست كند به او بدهد، بايد از همه مردم چشم اميد قطع كرده و جز به خدا اميد نبندد. پس، چون خداى عزوجل دانست كه او به راستى چنين است، هر چه از خدا بخواهد به اوعطا كند .»

گناه و معصيت
يكى ديگر از موانع مهم پذيرش دعا، نافرمانى و سرپيچى از دستورات خداوند است. بندگان خدا با هر قدمى كه به سوى گناه برمى‏دارند يك قدم از خداوند فاصله مى‏گيرند و موجبات محروميت‏ خويش از اجابت الهى را فراهم مى‏آورند .

امام باقر عليه السلام در اين ‏باره فرموده است: " ان العبد يسال الله الحاجة فيكون من شانه قضاؤها الى اجل قريب او الى وقت ‏بطى‏ء فيذنب العبد ذنبا فيقول الله تبارك وتعالى للملك: لا تقض حاجته واحرمه اياها، فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى ." (16)

بنده ازخداوند حاجتى را مى‏خواهد و از شان خداست كه آن را درآينده‏اى نزديك يا با تاخير برآورده سازد، اما بنده مرتكب گناهى مى‏شود، پس، خداوند تبارك و تعالى به فرشته مى‏گويد: حاجت او را برميآور و او را از آن محروم گردان؛ زيرا كه او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محروميت ازسوى من شد .»

در روايات به برخى از گناهانى كه از پذيرش دعا جلوگيرى مى‏كنند اشاره شده است . به عنوان نمونه يك مورد از اين روايات بيان مى‏شود .

امام سجاد عليه السلام فرموده است: «الذنوب التى ترد الدعاء، سوء النية وخبث السريرة والنفاق مع الاخوان وترك التصديق بالاجابة وتاخيرالصلوات المفروضات حتى تذهب اوقاتها وترك التقرب الى الله عزوجل بالبر والصدقة واستعمال البذاء والفحش فى القول. (17)

گناهانى كه موجب رد شدن دعا مى‏شوند عبارتند از: نيت ‏بد، پليدى باطن، دو رويى با برادران دينى، باور نداشتن اجابت دعا، به تاخير انداختن نمازهاى واجب تا آن زمان كه وقتش بگذرد، دورى جستن از نزديك شدن به خداى بزرگ با كار خير و دادن صدقه، و به كارگيرى كلمات زشت و ناسزا درگفتار.»

اميرمؤمنان عليه السلام تاثير گناه درعدم اجابت دعا را اين گونه بيان مى‏فرمايد:

«لا تستبطى اجابة دعاؤك وقد سددت طريقه بالذنوب. (18)

اجابت دعايت را كند نخوان درحالى كه راهش را با گناهان بسته‏اى .»

ترك امر به معروف و نهى از منكر
كسانى كه اين دو فريضه الهى را ترك مى‏كنند دعايشان مستجاب نخواهد شد. چنانكه پيامبرگرامى اسلام دراين‏ باره فرموده است: «لتامرن بالمعروف ولتنهن عن المنكر او ليسلطن الله شراركم على خياركم ويدعوا خياركم فلا يستجاب لهم. (19)

[يا] امر به معروف و نهى از منكر كنيد، و يا [اين نتيجه پيش مى‏آيد كه ] خداوند، بدترين شما را بر بهترين شما مسلط مى‏كند، و خوبترين شما دعا مى‏كنند، ولى مستجاب نمى‏شود.»

ستم و تجاوز به حقوق ديگران
يكى ديگر ازموانع پذيرش دعا، تجاوز به حقوق ديگران است كه در روايات فراوانى براين مطلب تاكيد شده است .

على عليه السلام فرمودند: «ان الله عزوجل اوحى الى عيسى بن مريم عليه السلام: قل للملاء من بنى اسرائيل . . . انى غير مستجيب لاحد منكم دعوة - ولاحد من خلقى - قبله مظلمة. (20)

خداوند به عيسى بن مريم وحى فرمود: به اشراف [و بزرگان ] بنى‏اسرائيل بگو: ... من هرگز دعاى كسى از شما يا ديگر آفريدگانم را كه برگردنش حقى ازديگران است، اجابت نخواهم كرد.»

كسب حرام
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله فرمود: «ان العبد ليرفع يده الى الله و مطعمه حرام، فكيف يستجاب له وهذا حاله. (21)

همانا بنده دستش را [براى دعا] به درگاه خدا بالا مى‏برد در حالى كه خوراكش حرام است . با چنين حالى، چگونه دعايش مستجاب مى‏شود؟»

همچنين در حديث قدسى خداوند فرمود: «فمنك الدعاء وعلى الاجابة فلا تحجب عنى دعوة الا دعوة آكل الحرام. (22)

از تو دعا كردن و از من اجابت نمودن، پس هيچ دعايى از من محجوب نماند مگر دعاى حرامخوار .»

غفلت و بى‏خبرى
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«اعلموا ان الله لا يستجيب دعاء من قلب غافل لاه. (23)

بدانيد كه خداوند دعايى را كه از دلى غافل و بى‏خبر باشد اجابت نمى‏كند .»

مخالفت ‏با حكمت الهى
در برخى از موارد، انسان به خاطر نداشتن آگاهى، چيزى را از خدا مى‏خواهد كه با حكمت الهى سازگارى ندارد و به مصلحت او نيست، از اين رو دعايش مستجاب نمى‏شود .

امام على عليه السلام در اين‏باره مى‏فرمايد: «ان كرم الله لا ينقض حكمته؛ فلذلك لا تقع الاجابة فى كل دعوة. (24)

به راستى كه كرم [و بزرگوارى ] خداى سبحان، حكمت او را نقض نكند؛ و از اين رو هر دعايى اجابت نشود .»

خداوند متعال اين مصلحت انديشى و حكمت‏ خود را اين گونه يادآورى مى‏فرمايد: «عسى ان تكرهوا شيئا وهو خير لكم وعسى ان تحبوا شيئا وهو شر لكم والله يعلم وانتم لا تعلمون.‏» (25)

«بسا چيزى را خوش نمى‏داريد درحالى كه آن براى شما خوب است؛ و بسا چيزى را دوست مى‏داريد درحالى كه آن براى شما بد است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد.»

انجام ندادن فرامين الهى
احاديث و رواياتى دراين زمينه وارد شده است كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏كنيم:

در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: «اربعة لا يستجاب لهم دعاء: رجل جالس فى بيته يقول: يا رب ارزقنى فيقول له: الم آمرك بالطلب ؟ ! ورجل كانت له امراة فدعا عليها؛ فيقول: الم اجعل امرها بيدك ؟ ! ورجل كان له مال فافسده فيقول يا رب ارزقنى، فيقول له: الم آمرك بالاقتصاد ؟ ! ورجل كان له مال فادانه بغير بينة؛ . . . فيقول: الم آمرك بالشهادة ؟ (26)

چهار گروهند كه دعايى از آن‏ها مستجاب نمى‏شود: كسى كه درخانه خود نشسته و مى‏گويد: خداوندا ! مرا روزى ده، [خداوند] به او مى‏فرمايد: آيا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم ؟ و كسى كه زنى دارد و آن زن نفرين مى‏كند؛ [خداوند ] مى‏فرمايد: مگر امر او را به دست تو قرار ندادم؟ و كسى كه مالى داشته و آن را بيهوده تلف كرده و مى‏گويد: خداوندا ! به من روزى مرحمت كن [خدا] به او مى‏فرمايد: مگر دستور ميانه ‏روى به تو ندادم ؟! و كسى كه مالى داشته و بدون شاهد و گواه به ديگرى وام داده [اما وام گيرنده منكر شده است، خدا به او] مى‏فرمايد: مگر به تو دستور ندادم كه [به هنگام وام دادن] شاهد و گواه بگيرى ؟»
خيانت دل
فردى از امام على عليه السلام سؤال كرد: با اين كه خداوند فرموده است: «ادعونى استجب لكم‏» چرا دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟

آن حضرت فرمود: «به خاطر اين كه دل‏هاى شما در هشت مورد خيانت كرد:

اول: شما خدا را شناختيد ولى حق او را به جا نياورديد، پس اين شناخت‏ سودى به حال شما نداشت .

دوم: شما ايمان به پيامبر او آورديد، سپس با سنت او به مخالفت ‏برخاستيد و شريعت او را ناديده گرفتيد، پس چه شد ثمره ايمان شما؟!

سوم: شما كتابى را كه نازل شد خوانديد، ولى به آن عمل نكرديد . گفتيد: «سمعنا واطعنا» ، سپس مخالفت ورزيديد .

چهارم: شما گفتيد كه از آتش مى‏ترسيد، درحالى كه همواره با گناهان خود به آن نزديك مى‏شويد، پس چه شد ترس شما؟!

پنجم: شما گفتيد كه علاقمند به بهشت هستيد، درحالى كه همواره با كارهايتان از آن دور مى‏شويد، اين چه علاقه‏اى است كه داريد؟!

ششم: شما نعمت‏هاى پروردگار را استفاده كرديد ولى سپاسگزارى نكرديد .

هفتم: خداوند شما را به دشمنى با شيطان فرا خواند و فرمود: «ان الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدوا» (27) درحالى كه شما در حرف با او مخالفت و دشمنى كرديد ولى درعمل با او طرح دوستى ريختيد .

هشتم: شما همواره عيب‏هاى ديگران را درنظر آورديد و عيب‏هاى خود را پشت‏ سر انداخته و فراموش كرديد، آن‏ها را ملامت كرديد، درحالى كه خود به ملامت ‏سزاوارتر بوديد .

پس با اين وضع كدام دعا از شما مستجاب شود، درحالى كه با اين كارها درهاى اجابت پروردگار را بر روى خود بسته‏ايد .» (28)

عدم اجابت دعاى صالحان

گاهى دعاى انسان‏هاى خوب نيز به اجابت نمى‏رسد درحالى كه هيچ يك از موانع مذكور نيز وجود ندارد. اين دعاها به عنوان اندوخته‏اى گرانقدر در قيامت‏ به آن‏ها مى‏رسد .

از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت ‏شده است كه فرمود: «يدخل الجنة رجلان كانا يعملان عملا واحدا فيرى احدهما صاحبه فوقه فيقول: يا رب ! بما اعطيته - وكان عملنا واحدا - فيقول الله تبارك وتعالى: سالنى ولم تسالنى ! (29)

دو نفر در بهشت وارد مى‏شوند كه هر دوى آن‏ها يكسان عمل كرده‏اند، ولى يكى از آن دو، ديگرى را مى‏بيند كه جايگاهش از او بالاتر است؛ پس مى‏گويد: پروردگارا ! به خاطر چه اين جايگاه را به او دادى، با اين كه عمل ما يكسان بود؟ خداى متعال پاسخ مى‏دهد: [به اين سبب كه] او از من درخواست كرد و تو درخواست نكردى .»

در روايت ديگرى، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «ان المؤمن ليدعوا الله عزوجل فى حاجته فيقول الله عزوجل اخروا اجابته، شوقا الى صوته ودعائه. (30) مؤمن، خداى عزوجل را در مورد حاجت ‏خود مى‏خواند، پس خداوند عزوجل [به ملائكه] مى‏گويد: اجابتش را به تاخير اندازيد، به خاطر اشتياق به [شنيدن ] صدا و دعاى او .»

اى بسا مخلص كه نالد در دعا
تا رود دود خلوصش بر سماء

پس ملائك با خدا نالند زار
كاى مجيب هر دعاى مستجار

بنده مؤمن تضرع مى‏كند
و نمى‏داند به جز تو مستند

تو عطا بيگانگان را مى‏دهى
از تو دارد آرزو هر مشتهى

حق بفرمايد: نه از خوارى اوست
عين تاخير عطا يارى اوست

خوش همى آيد مرا آواز او
وان خدايا گفتن وآن راز او (31)


پي نوشتها:
1- فرهنگ اصطلاحات و تعريفات نفايس الفنون، بهروز ثروتيان، ص 128.
2- نيايش، آلكسيس كارل، محمد تقي شريعتي، ص 41.
3- اسرار عبادات، عبدالله جوادي آملي، ص 89.
4- بيست گفتار، مرتضي مطهري، ص 289.
5- آئين نيايش، ابراهيم غفاري، صص 24-23.
6- بيست گفتار، مرتضي مطهري، ص 286.
7- نيايش، آلكسيس كارل، محمد تقي شريعتي، ص 67.
8- همان، ص 57.
9. بحارالانوار، ج 93، ص 300.
10. محجة البيضاء، ج 2، ص 289 .
11. همان، ص 291.
12. همان، ص 293.
13. همان، ص 294 .
14- الميزان، ج‏2، ص‏43، با تصرف .
15- كافى، ج‏2، ص‏48 .
16- بحارالانوار، ج‏73، ص‏329، ح‏11.
17- همان، ص‏376 .
18- غررالحكم، ج‏6، ص‏302 .
19- بحارالانوار، ج‏75، ص‏311 .
20- الخصال، ص‏337، ح‏40 .
21- ارشاد القلوب، ص‏149 .
22- بحارالانوار، ج‏93، ص‏373، ح‏6 .
23- همان، ص‏321، ح‏31.
24- غررالحكم، ح 3478 .
25- بقره/216 .
26- اصول كافى، ج‏2، ص‏511 .
27- فاطر/35 .
28- سفينة البحار، بخش دعا .
29- بحارالانوار، ج‏93، ص‏302 .
30- اصول كافى، ج‏3، ص‏479 .
31- مثنوى معنوى .


منبع: سايت تبيان